۲۹ او پادشاه عای را دار زد و جسدش را تا عصر از دار پایین نیاورد. موقع غروب آفتاب، به دستور یوشَع جسد پادشاه عای را از دار پایین آوردند+ و جلوی دروازهٔ ورودی شهر انداختند و سنگهای زیادی را به شکل تودهٔ بزرگی روی جسدش گذاشتند که هنوز در آنجا دیده میشود.