مَتّی ۱۷:۵ کتاب مقدّس—ترجمهٔ دنیای جدید ۵ هنوز حرف پِطرُس تمام نشده بود که ابری درخشان رویشان سایه انداخت و صدایی از آن به گوش رسید که گفت: «این پسر من و عزیز من است که از او راضی و خشنودم.*+ به او گوش کنید!»+
۵ هنوز حرف پِطرُس تمام نشده بود که ابری درخشان رویشان سایه انداخت و صدایی از آن به گوش رسید که گفت: «این پسر من و عزیز من است که از او راضی و خشنودم.*+ به او گوش کنید!»+