صَفَنیا
۲ جمع شوید!
ای قوم بیشرم و حیا، دور هم جمع شوید!
۲ قبل از این که حکم به اجرا درآید،
قبل از این که آن روز مثل کاه بگذرد،
قبل از این که آتش خشم یَهُوَه بر شما شعلهور شود،
قبل از این که روز خشم یَهُوَه شما را گرفتار کند،
۳ ای ساکنان فروتن زمین* که به احکام عادلانهٔ او عمل میکنید،
به دنبال یَهُوَه باشید.
به دنبال درستکاری و فروتنی باشید.
اگر این کارها را بکنید، احتمالاً در روز خشم یَهُوَه محفوظ میمانید.
۴ غزه شهری خالی از سکنه خواهد شد؛
اَشقِلون ویران خواهد شد.
مردم اَشدود در روز روشن* بیرون رانده خواهند شد،
و عِقرون ریشهکن خواهد شد.
۵ «وای بر شما ای ساحلنشینان، ای کِریتیان!
کلام یَهُوَه به ضدّ شماست.
ای کنعان، ای سرزمین فِلیسطیها، من تو را نابود خواهم کرد،
طوری که دیگر هیچ ساکنی در تو باقی نماند.
۶ ساحل دریا چراگاه خواهد شد؛
چراگاهی با چاههایی برای شبانان و آغلهای سنگی برای گوسفندان.
و شبها در خانههای اَشقِلون خواهند خوابید؛
چون یَهُوَه خدایشان به آنها توجه خواهد کرد،*
و او اسیرانشان را از اسارت برخواهد گرداند.»
۸ «اهانتهای موآب و توهینهای عَمّونیان را شنیدهام؛
این ملتها قوم مرا مسخره کردهاند و با فخر تهدید کردهاند که سرزمین آنها را میگیرند.»
۹ به همین دلیل، یَهُوَه خدای لشکرها، خدای اسرائیل میگوید: «به حیات خودم قسم،
سرزمین موآبیان مثل سُدوم خواهد شد،
و سرزمین عَمّونیان مثل غَموره؛
این سرزمینها به خرابهای ابدی تبدیل خواهند شد؛ محلی پر از گزنهها و گودالهای نمک.
باقیماندگان قوم من آنها را غارت خواهند کرد،
و بازماندگان قوم من سرزمین آنها را تصرّف خواهند کرد.
۱۰ این عاقبتی است که به دلیل غرورشان به آن دچار خواهند شد،
چون به قوم یَهُوَه خدای لشکرها توهین کردند و با دید حقارت به آنها نگاه کردند.
۱۱ یَهُوَه در مقابلشان باابهت* خواهد بود،
چون او تمام خدایان زمین را نابود خواهد کرد،
و همهٔ ملتهایی که در جزیرهها ساکنند،
هر یک از مکان خود جلوی او سجده* خواهند کرد.
۱۲ شما هم ای اهالی اتیوپی، با شمشیر من کشته خواهید شد.
۱۳ او دست خود را به طرف شمال دراز خواهد کرد و آشور را از بین خواهد برد،
و نِینَوا را به بیابانی خشک و متروک تبدیل خواهد کرد.
۱۴ گلهها و حیوانات وحشی در آنجا خواهند خوابید.
پلیکان و خارپشت، شب را بین سرستونهای آنجا خواهند گذراند.
صدایی از پنجرهها شنیده خواهد شد.
ویرانی در آستانهٔ خانهها خواهد بود؛
چون او روکش تختههایی را که از چوب سِدر بود جدا خواهد کرد.
۱۵ این همان شهر مغروری است که در امنیت نشسته بود،
و در دل خود میگفت: ‹من بینظیرم، هیچ کس مثل من نیست.›
ببینید ویرانیاش چطور باعث وحشت شده است؛
جایی شده که حیوانات وحشی در آن میخوابند!
هر کسی که از کنار آن شهر رد شود، انگشت به دهان خواهد ماند* و مشت خود را تکان خواهد داد.»