فصل ۹
معلمی بزرگ که آفریدگار را به ما بهتر میشناساند
مردم فلسطین در قرن اول «در انتظار بسر میبردند.» در انتظار چه چیزی؟ در انتظار «مسیح» بودند که انبیای خدا قرنها پیش آمدن او را پیشگویی کرده بودند. مردم اطمینان داشتند که کتاب مقدس با راهنمایی خدا نوشته شده و حاوی پیشگوییهایی برای آینده است. یکی از این نبوتها، در کتاب دانیال، حاکی از آن است که مسیح در بخش نخستین قرن آنان خواهد آمد. — لوقا ۳:۱۵ انجیل شریف؛ دانیال ۹:۲۴-۲۶.
اما در عین حال باید مراقب مسیحهای دورغین نیز میبودند. ( متی ۲۴:۵) تاریخنویس یهودی یوسِفوس به تعدادی از آنها اشاره میکند: مردی به نام تیودا پیروانش را به رود اردن هدایت کرد و ادعا نمود که آب آن از هم شکافته خواهد شد؛ مردی مصری مردم را به کوه زیتون برد، و مدعی شد که اگر فرمان دهد دیوار اورشلیم فرو خواهد ریخت؛ و شیّادی در زمان فرماندار فَستوس، نوید رهایی از دشواریها را میداد. — با اعمال ۵:۳۶؛ ۲۱:۳۸ مقایسه شود.
بر خلاف این پیروان فریبخورده، گروهی دیگر که «مسیحی» خوانده میشدند، عیسای ناصری را معلم بزرگ و مسیح حقیقی میدانستند. ( اعمال ۱۱:۲۶؛ مرقس ۱۰:۴۷) عیسی یک مسیح دروغین نبود؛ بلکه همانطور که در چهار کتاب تاریخی که انجیلها نامیده میشوند بخوبی تأیید شده است، دارای شرایط لازم و کافی بود.a بعنوان مثال، یهودیان میدانستند که مسیح در بَیتلَحَم متولد خواهد شد و از خاندان داوود بوده و کارهای حیرتانگیزی انجام خواهد داد. همهٔ اینها در مورد عیسی به تحقق پیوست، بنحوی که حتی مخالفانش بدان اذعان دارند. عیسی واجد شرایطی بود که کتاب مقدس برای مسیح معین کرده است. — متی ۲:۳-۶؛ ۲۲:۴۱-۴۵؛ یوحنا ۷:۳۱، ۴۲.
به تودههای مردم که عیسی را ملاقات و کارهای شگرف او را مشاهده کردند، و به سخنان بینظیر و حکیمانهاش گوش فرا داده، آیندهنگری او را دیدند، ثابت شد که او مسیح است. در طی دوران خدمت او ( از سال ۲۹-۳۳ د.م.)، به مدارک دال بر مسیح بودن او افزوده میشد. در واقع او حتی ثابت کرد که مقامی بالاتر از مسیح دارد. یکی از شاگردان او که از حقایق امر باخبر بود چنین نتیجهگیری کرد که «عیسی مسیح و پسر خدا است.»b — یوحنا ۲۰:۳۱.
چون عیسی ارتباطی این چنین نزدیک با خدا داشت، میتوانست آفریدگار را توصیف کرده بشناساند. ( لوقا ۱۰:۲۲؛ یوحنا ۱:۱۸) عیسی نشان داد که در آسمان، نزدیکی و قرابت او با پدرش آغاز شد، او در آنجا با خدا همکاری کرده همهٔ چیزهای دیگر را اعم از زنده و غیرزنده بوجود آورد. — یوحنا ۳:۱۳؛ ۶:۳۸؛ ۸:۲۳، ۴۲؛ ۱۳:۳؛ کولسیان ۱:۱۵، ۱۶.
کتاب مقدس میگوید که این پسر از عالم روحی تغییر یافته و «شبیه انسان شد.» ( فیلپیان ۲:۵-۸، ا ش ) این رویدادی معمولی نیست، اما آیا امکان وقوع آن وجود دارد؟ دانشمندان تأیید میکنند که یک عنصر طبیعی مانند اورانیم میتواند به عنصری دیگر تبدیل شود؛ آنها حتی حاصل تبدیل شدن انرژی به ماده را نیز محاسبه کردهاند ( ۲E=mc). پس چرا باید از اینکه کتاب مقدس میگوید یک موجود روحی تغییر یافت تا به شکل انسان زندگی کند تردیدی بخود راه بدهیم؟
نمونهٔ دیگری که برای نشان دادن این موضوع میتوان عرضه کرد، روش تلقیح خارج از بدن است که برخی از پزشکان موفق به انجام آن شدهاند. یک زندگی که در «لولهٔ آزمایش» آغاز میشود به داخل بدن زن انتقال پیدا میکند و سپس بصورت یک نوزاد بدنیا میآید. در مورد عیسی، کتاب مقدس به ما اطمینان میدهد که بوسیلهٔ «قوّت حضرت اعلی» زندگیش به داخل بدن باکرهای به نام مریم منتقل شد. او از خاندان داوود بود، از اینرو عیسی میتوانست وارث همیشگی تخت ملکوت مسیحایی که به داوود وعده داده شده بود باشد. — لوقا ۱:۲۶-۳۸؛ ۳:۲۳-۳۸؛ متی ۱:۲۳.
عیسی بر پایهٔ رابطهٔ نزدیک و شباهتش به آفریدگار گفت: «کسی که مرا دید، پدر را دیده است.» ( یوحنا ۱۴:۹) او همچنین گفت: «هیچکس نمیشناسد . . . که پدر کیست، غیر از پسر و هر که پسر بخواهد برای او مکشوف سازد.» ( لوقا ۱۰:۲۲) از اینرو، بوسیلهٔ آشنایی با تعلیمات و اعمال عیسی بر روی زمین، میتوان شخصیت آفریدگار را بنحو روشنتری مشاهده کرد. برای این کار بیایید از تجربیات مردان و زنانی که با عیسی در ارتباط بودهاند کمک بگیریم.
زنی سامِری
زنی سامِری پس از صحبت با عیسی پرسید: «آیا این مسیح نیست؟» ( یوحنا ۴:۲۹) او حتی اهالی شهر سوخار را که در آن نزدیکی قرار داشت، خواند تا عیسی را ملاقات کنند. چه عاملی سبب شد که عیسی را به عنوان مسیح بپذیرد؟
این زن هنگامی با عیسی برخورد کرد که عیسی در حال استراحت بود تا خستگی راهپیمایی تمام صبح در جادههای خاکی منطقهٔ پر از پستی و بلندی سامِره از تنش بدر رود. با وجود خستگی، با آن زن صحبت کرد. عیسی با مشاهدهٔ علاقهٔ شدید این زن به موضوعات روحانی حقایق عمیقی را پیرامون این موضوع که ‹میباید خدا را به روح و راستی پرستید› عنوان کرد. سپس آشکار ساخت که حقیقتاً مسیح است، موضوعی که تا آنوقت در حضور دیگران اقرار نکرده بود. — یوحنا ۴:۳-۲۶.
برخورد این زن سامِری با عیسی برخوردی پرمعنی بود. آن زن پیش از آن عمدتاً در کوه جِرزیّم به عبادت میپرداخت و عبادت وی بر پایهٔ پنج کتاب اول کتاب مقدس بود. اغلب سامریان حاصل ازدواجهای بین افراد ده سبط اسرائیل با دیگر اقوام بودند، و یهودیان از آنها تنفر داشتند. اما رفتار عیسی چقدر متفاوت بود! با اینکه مأموریت یافته بود نزد «گوسفندان گمشدهٔ خاندان اسرائیل» برود، ولی با کمال میل به این سامِری تعلیم داد. ( متی ۱۵:۲۴) در اینجا عیسی تمایل یَهُوَه را به پذیرش مردم صادق همهٔ ملتها نشان میدهد. ( ۱پادشاهان ۸:۴۱-۴۳) عیسی و یَهُوَه هر دو بسیار برتر از آنند که خود را تا حد دشمنیها و خصومتهای کوتهنظرانهٔ مذهبی که دنیای امروز را فرا گرفتهاند تنزل دهند. آگاهی از این امر باید ما را به سوی آفریدگار و پسرش بکشاند.
ما میتوانیم درس دیگری نیز از تمایل عیسی به تعلیم این زن بگیریم. او در آن موقع با مردی زندگی میکرد که شوهرش نبود. ( یوحنا ۴:۱۶-۱۹) با این حال این موضوع باعث نشد که عیسی از صحبت با وی خودداری کند. میتوان تصور کرد که این زن از رفتار محترمانهٔ عیسی سپاسگزار بود. او تنها کسی نبود که عیسی با وی خوشرفتاری کرد. هنگامی که تعدادی از رهبران یهودی ( فریسیان) عیسی را به دلیل همسفرگی با گناهکاران توبهکار مورد انتقاد قرار دادند، پاسخ داد: «بیماران به طبیب احتیاج دارند، نه تندرستان. بروید و معنی این کلام را بفهمید: ‹من رحمت میخواهم نه قربانی› زیرا من نیامدم تا پرهیزکاران را دعوت کنم بلکه گناهکاران را.» ( متی ۹:۱۰-۱۳، ا ش ) عیسی کسانی را که با زیر پا گذاشتن قوانین و معیارهای خدا زیر بار گناهان خویش کمر خم کردهاند، مساعدت میکند. آگاهی از این امر که خدا و پسرش به یاری کسانی میآیند که در نتیجهٔ رفتار گذشتهشان در رنجند، بسیار دلگرمکننده است. — متی ۱۱:۲۸-۳۰.c
در ضمن نباید این موضوع را از نظر دور داشت که عیسی در طی این دیدار در سامِره با یک زن، با مهربانی و خیرخواهی سخن گفت. چرا این امر پراهمیت است؟ در آن زمان به مردان یهودی تعلیم میدادند که نباید در ملاءعام با یک زن گفتگو کنند حتی با همسر خودشان. خاخامان یهودی معتقد بودند که زنان قادر به درک و هضم تعلیمات عمیق روحانی نیستند و آنها را «سبک مغز» میدانستند. به گفتهٔ بعضی از این استادان: «بهتر است کلام قانون سوزانده شود تا اینکه به زنان داده شود.» شاگردان عیسی در چنین جوّی پرورش یافته بودند، از اینرو وقتی باز میگردند ‹تعجّب میکنند که [عیسی] با زنی سخن میگوید.› ( یوحنا ۴:۲۷) این گزارش که تنها یکی از گزارشهای متعدد است، نشان میدهد که عیسی تجسمی از پدر خود است، خدایی که زن و مرد هر دو را آفرید و هر دو را محترم شمرد. — پیدایش ۲:۱۸.
پس از آن زن سامِری همشهریان خود را متقاعد کرد که به سخنان عیسی گوش فرا دهند. بسیاری از آنها حقایق را سنجیده ایمان آوردند و گفتند: «دانستهایم که او در حقیقت مسیح و نجاتدهندهٔ عالم است.» ( یوحنا ۴:۳۹-۴۲) از آنجایی که ما نیز بخشی از «عالم» بشریت هستیم، عیسی نقشی حیاتی برای آیندهٔ ما نیز ایفا میکند.
دیدگاه یک ماهیگیر
حال بیایید از دریچهٔ چشم دو تن از یاران عیسی — پطرس و یوحنا — به او نگاهی بیندازیم. این ماهیگیران ساده در میان نخستین پیروان او بودند. ( متی ۴:۱۳-۲۲؛ یوحنا ۱:۳۵-۴۲) فریسیان آنها را ‹مردانی بیعلم و اُمّی› و اهل زمین ( آمهاآرِتس ) میدانستند و به آنها به چشم تحقیر نگاه میکردند زیرا تحصیلات خاخامها را نداشتند. ( اعمال ۴:۱۳؛ یوحنا ۷:۴۹) بسیاری از آنها زیر یوغ سنتگرایان مذهبی به ‹زحمت و گرانباری› دچار شده، تشنهٔ بصیرت و نور روحانی بودند. پرفسور شارل گینیبِر از سوربن اظهار داشت که «قلبهای آنان یکسره به یَهوِه [یَهُوَه] متعلق بود.» عیسی بخاطر مردم ثروتمند یا بانفوذ به این مردمان ساده پشت نکرد. بلکه، در خلال تعالیم و رفتارهایش پدر را به آنها شناسانید. — متی ۱۱:۲۵-۲۸.
پطرس به شخصه از حس همدردی عیسی بهره برد. اندکی پس از آنکه برای خدمت روحانی به عیسی پیوست، مادرزنش به تب دچار شد. عیسی به خانهٔ پطرس آمد و دست زن را گرفت، و تب او قطع شد! ما از روش دقیق معالجهای که بکار برد آگاه نیستیم، همانطور که پزشکان امروز نیز نمیتوانند برخی روشهای معالجه را توضیح دهند، ولی میدانیم که تب زن قطع شد. امری که مهمتر از دانستن این روش معالجه است، آن است که عیسی با درمان بیماران و درماندگان نشان داد که برای مردم دلسوزی میکند. او حقیقتاً مایل بود که به مردم کمک کند، همانطور که پدرش مایل به این کار است. ( مرقس ۱:۲۹-۳۱، ۴۰-۴۳؛ ۶:۳۴) پطرس پس از این تجربه با عیسی، میتوانست مشاهده کند که آفریدگار فرد فرد ما را درخور مهر و مراقبت میداند. — ۱پطرس ۵:۷.
بعدها، عیسی در حالی که در صحن زنان در معبد اورشلیم بود، مردم را که هدایای خود را در ظرفهای خزانه میریختند مینگریست. ثروتمندان سکههای فراوانی به درون ظرفها میریختند. عیسی که با دقت مشغول تماشا بود، بیوهزنی را دید که دو سکهٔ بسیار کمارزش به داخل ظرف انداخت. عیسی به پطرس و یوحنا و دیگران گفت: «یقین بدانید که این بیوه زن فقیر بیش از همه کسانی که در صندوق پول ریختند پول داده است. چون آنها از آنچه که برای آن مصرفی نداشتند دادند، اما او با وجود تنگدستی، هر چه داشت یعنی تمام معاش خود را داد.» — مرقس ۱۲:۴۱-۴۴، ا ش.
میتوان مشاهده کرد که عیسی در جستجوی جنبههای خوب شخصیت افراد بود و تلاشهای آنها را گرامی میداشت. به نظر شما تأثیر این امر بر پطرس و رسولان دیگر چه بود؟ پطرس که از طریق عیسی به شخصیت یَهُوَه پی برده بود بعدها در حالی که مزموری را نقل قول میکرد نوشت: «چشمان خداوند بر عادلان است و گوشهای او به سوی دعای ایشان.» ( ۱پطرس ۳:۱۲؛ مزمور ۳۴:۱۵، ۱۶) آیا شما نیز به سوی آفریدگار و پسر او که در پی جنبههای خوب شخصیت شما بوده و به تقاضاهایتان گوش فرا میدهند جلب نمیشوید؟
پطرس پس از حدود دو سال معاشرت با عیسی، اطمینان حاصل کرد که عیسی خودِ مسیح است. یکبار، عیسی از شاگردانش پرسید: «مردم مرا کِه میدانند؟» آنها پاسخهای گوناگونی به او دادند. سپس پرسید: «شما مرا کِه میدانید؟» پطرس با اطمینان جواب داد: «تو مسیح هستی.» عیسی پس از آن کاری کرد که شاید بنظر عجیب بنماید. او «به آنها دستور داد که دربارهٔ او با کسی صحبت نکنند.» ( مرقس ۸:۲۷-۳۰؛ ۹:۳۰، ا ش؛ متی ۱۲:۱۶) دلیل این گفتهٔ او چه بود؟ زیرا عیسی خود به شخصه در میان آنها حاضر بود، از اینرو مایل نبود که مردم از روی گفتهٔ دیگران دربارهاش نتیجهگیری کنند. آیا این کار او منطقی نبود؟ ( یوحنا ۱۰:۲۴-۲۶) نکته در اینجاست که آفریدگار ما نیز میخواهد که ما خود با بررسی مدارک محکم او را بشناسیم. او از ما انتظار دارد که اعتقادمان را بر پایهٔ حقایق بنا کنیم. — اعمال ۱۷:۲۷.
همانطور که میتوان حدس زد، برخی از هموطنان عیسی با وجود آنکه مدارک کافی در مورد پشتیبانی آفریدگار از عیسی در دست داشتند باز هم او را نپذیرفتند. بسیاری از آنها در فکر موقعیت و مقام یا اهداف سیاسی خود بودند، و چنین مسیح صادق و متواضعی مورد پسند آنها نبود. عیسی در حالی که خدمت روحانیش رو به پایان میرفت اظهار داشت: «ای اورشلیم . . . قاتل انبیا و سنگسارکنندهٔ مرسلان خود! چند مرتبه خواستم فرزندان تو را جمع کنم، . . . و نخواستید! اینک خانهٔ شما برای شما ویران گذارده میشود.» ( متی ۲۳:۳۷، ۳۸) تغییر موقعیت این ملت، گام مهمی بود در راه به تحقق رساندن مقصود خدا برای برکت دادن به همهٔ ملتها.
اندکی پس از آن پطرس و سه رسول دیگر از دهان عیسی نبوت مشروحی در مورد «انقضای عالم» شنیدند.d حملهٔ رومیان و نابودی اورشلیم در طی سالهای ۶۶-۷۰ د.م.، نخستین تحقق پیشگوییهای عیسی بود. تاریخ نشان میدهد که آنچه عیسی پیشبینی کرد حقیقتاً بوقوع پیوست. پطرس شاهد به تحقق پیوستن بسیاری از پیشگوییهای عیسی بود، و انعکاس این امر را میتوان در کتابهای ۱ و ۲پطرس، یعنی دو کتابی که به قلم پطرس هستند یافت. — ۱پطرس ۱:۱۳؛ ۴:۷؛ ۵:۷، ۸؛ ۲پطرس ۳:۱-۳، ۱۱، ۱۲.
عیسی در طی خدمت روحانی خود با صبر و شکیبایی به یهودیان اطراف خود محبت کرد. اما در عین حال از محکوم کردن شرارت نیز غافل نماند. این امر به پطرس کمک کرد، و به ما نیز باید کمک کند تا آفریدگارمان را بهتر بشناسیم. پطرس که به چشم میدید نبوت عیسی در حال به تحقق پیوستن است خطاب به مسیحیان نوشت که باید ‹آمدن روز خدا را انتظار بکشند.› او همچنین گفت: «خداوند در وعدهٔ خود تأخیر نمینماید چنانکه بعضی تأخیر میپندارند، بلکه بر شما تحمّل مینماید چون نمیخواهد که کسی هلاک گردد بلکه همه به توبه گرایند.» سپس سخنانی تشویقآمیز و دلگرمکننده دربارهٔ ‹آسمانهای جدید و زمین جدید که در آنها عدالت ساکن خواهد بود› اظهار کرد. ( ۲پطرس ۳:۳-۱۳) آیا ما نیز همانند پطرس، خصوصیات خدا را که در شخصیت عیسی منعکس است درک میکنیم، و در همان حال به وعدههای خدا در مورد آینده توکل و اعتماد داریم؟
چرا عیسی جان سپرد؟
عیسی در آخرین شبی که با رسولانش گذراند، غذایی ویژه با آنها صرف کرد. در میان یهودیان رسم بود که در طی چنین غذایی صاحبخانه پای مهمانان خود را که در اثر راهپیمایی با صندل در جادههای خاکی پر از گرد و غبار شده بودند شستشو دهد. اما هیچکس حاضر نشد اینکار را برای عیسی انجام دهد. از اینرو او با فروتنی برخاست، حوله و لگنی بدست گرفت و شروع به شستن پاهای رسولان کرد. هنگامی که نوبت پطرس فرا رسید، پطرس شرمگین شده نتوانست چنین خدمتی را از عیسی بپذیرید. و گفت: «پایهای مرا هرگز نخواهی شست.» عیسی در پاسخ گفت: «اگر ترا نشویم تو را با من نصیبی نیست.» عیسی میدانست که زمان مرگش فرا رسیده است، پس در ادامهٔ سخنانش گفت: «اگر من که آقا و معلّم هستم، پایهای شما را شستم، بر شما نیز واجب است که پایهای یکدیگر را بشویید. زیرا به شما نمونهای دادم تا چنانکه من با شما کردم، شما نیز بکنید.» — یوحنا ۱۳:۵-۱۷.
دهها سال بعد پطرس مسیحیان را ترغیب کرد تا از عیسی تقلید کنند، نه در مورد تشریفات شستن پا، بلکه در مورد خدمت فروتنانه به دیگران و نه «خداوندی» بر آنها. پطرس همچنین دریافت که نمونهٔ عیسی ثابت میکند که «خدا مخالف متکبران است، اما به فروتنان فیض میبخشد.» چه درس خوبی دربارهٔ آفریدگار! ( ۱پطرس ۵:۱-۵ ا ش؛ مزمور ۱۸:۳۵) اما پطرس درسهای دیگری نیز فرا گرفته بود.
یهودای اَسخَریوطی که یکی از رسولان بود اما تن به دزدی داد، پس از شام آخر یک دسته مردان مسلح را برای دستگیری عیسی با خود آورد. وقتی این مردان برای دستگیری عیسی جلو آمدند پطرس نتوانست دست روی دست بگذارد. شمشیر کشید و مردی را در آن میان زخمی کرد. عیسی به پطرس تذکر داده گفت: «شمشیر خود را غلاف کن، زیرا هر که شمشیر گیرد به شمشیر هلاک گردد.» پس از آن عیسی جلوی چشمان پطرس، مرد را لمس کرده شفا داد. ( متی ۲۶:۴۷-۵۲؛ لوقا ۲۲:۴۹-۵۱) واضح است که عیسی مطابق تعلیم خود که گفته بود «دشمنان خود را محبّت نمایید» زندگی میکرد، و در این باره از پدر خود که «آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع میسازد و باران بر عادلان و ظالمان میباراند» تقلید میکرد. — متی ۵:۴۴، ۴۵.
در طول آن شب پرتلاطم، دادگاه عالی یهود با عجله از او دادرسی کرد. او را بناحق به کفرگویی محکوم کردند، و نزد فرماندار رومی بردند، سپس در کمال بیعدالتی برای اعدام فرستادند. یهودیان و رومیان او را به باد تمسخر گرفتند. با او با بیرحمی رفتار کردند و سرانجام بر چوبهٔ دار به میخ کشیدند. اغلب این بدرفتاریها نبوتهایی را که قرنها پیش از آن نگاشته شده بود به تحقق رساندند. حتی سربازانی که عیسی را روی چوبهٔ شکنجه دیدند اقرار کردند: «فیالواقع این شخص پسر خدا بود.» — متی ۲۶:۵۷–۲۷:۵۴؛ یوحنا ۱۸:۱۲–۱۹:۳۷.
این وقایع باید در ذهن پطرس و دیگران این پرسش را مطرح میساخت که ‹چرا مسیح باید جان میسپارد؟› آنها بعدها به دلیل این موضوع پی بردند. این رویدادها نبوتی را که در کتاب اشعیا باب ۵۳ آمده است و نشان میدهد که مسیح نه تنها یهودیان بلکه همهٔ افراد بشر را آزاد خواهد ساخت، تکمیل میکرد. پطرس نوشت: «گناهان ما را در بدن خویش بر دار متحمّل شد تا از گناه مرده شده، به عدالت زیست نماییم که به ضربهای او شفا یافتهاید.» ( ۱پطرس ۲:۲۱-۲۵) پطرس مفهوم حقیقتی را که عیسی ارائه کرد دریافته بود: «پسر انسان نیز نیامد تا خدمت شود بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد.» ( متی ۲۰:۲۸، ا ش ) عیسی مجبور بود از حق زندگی بصورت یک انسان کامل دست بشوید تا بتواند نوع بشر را از وضعیت گناهآلودی که از آدم به میراث برده بود باز بخرد. این اصل، یعنی اصل فدیه، یکی از تعالیم اساسی کتاب مقدس است.
منظور از فدیه چیست؟ میتوان آن را اینطور مجسم کرد: تصور کنید که یکی از پروندههای الکترونیکی کامپیوترتان بدلیل یک خطا ( یا ویروس) که یکنفر در برنامهٔ کامل شما کاشته است، آسیب دیده باشد. اثرات نافرمانی عمدی آدم از فرمان خدا، یا به عبارت دیگر ارتکاب گناه او را میتوان به همین تشبیه کرد. بگذارید تشبیه خود را ادامه دهیم. همهٔ کپیهایی که از این پروندهٔ الکترونیکی بگیرید نیز تحت تأثیر آن خواهند بود. با این حال نیازی نیست که همه چیز را از دست رفته بدانیم. به کمک یک برنامهٔ مخصوص میتوانید خطای مخرب را در پروندهها و کامپیوتر خود بیابید و آن را از میان ببرید. به همین شکل، نوع بشر نیز از طریق آدم و حوّا به یک «ویروس» یعنی همان گناه مبتلا شده است که باید به یاری یک عامل خارجی از میان برداشته شود. ( رومیان ۵:۱۲) به نقل از کتاب مقدس، خدا این پاکسازی را از طریق مرگ عیسی فراهم کرده است. این موهبتی است که با مهربانی برای ما فراهم آمده و میتوانیم از آن بهرهمند شویم. — ۱قرنتیان ۱۵:۲۲.
قدردانی از اعمال عیسی سبب شد که پطرس «مابقی عمر را در جسم نه بحسب شهوات انسانی بلکه موافق ارادهٔ خدا بسر بَرَد.» برای پطرس و همینطور برای ما، این موضوع به معنای پرهیز از عادات مبتذل و شیوهٔ زندگی غیراخلاقی است. دیگران ممکن است در صدد مشکلتراشی برای کسی باشند که تلاش میکند «ارادهٔ خدا» را بجا آورد. با این همه، او درخواهد یافت که زندگیش غنیتر و پرمعناتر شده است. ( ۱پطرس ۴:۱-۳، ۷-۱۰، ۱۵، ۱۶) در مورد پطرس چنین بود، برای ما نیز در حالی که ‹جانهای خود را در نیکوکاری به خالق امین میسپاریم› میتواند همینطور باشد. — ۱پطرس ۴:۱۹.
شاگردی که محبت را تشخیص داد
یوحنای رسول یکی دیگر از شاگردان عیسی بود که با او معاشرت نزدیک داشت و از اینرو میتواند به ما کمک کند تا آفریدگار را بهتر بشناسیم. یوحنا یکی از انجیلها و سه نامه را به رشتهٔ تحریر درآورد. ( ۱، ۲، و ۳یوحنا). در یکی از نامههای خود این بینش را در اختیار ما قرار میدهد: «ما میدانیم که پسر خدا آمده و به ما فهم آن را داده است که خدای حقیقی [آفریدگار] را بشناسیم ما با خدای حقیقی و با پسر او عیسی مسیح متحد هستیم. این است خدای حقیقی و این است حیات جاودانی.» — ۱یوحنا ۵:۲۰، ا ش.
کسب آگاهی یوحنا از «خدای حقیقی» مستلزم بکارگیری «بصیرت» بود. یوحنا در مورد خصوصیات آفریدگار به چه موضوعی پی برد؟ او نوشت: «خدا محبّت است و هر که در محبّت ساکن است در خدا ساکن است.» چرا یوحنا میتوانست از این موضوع مطمئن باشد؟ «محبّت در همین است، نه آنکه ما خدا را محبّت نمودیم، بلکه اینکه او ما را محبّت نمود و پسر خود را فرستاد» تا قربانی فدیه را برای ما فراهم کند. ( ۱یوحنا ۴:۱۰، ۱۶) یوحنا نیز مانند پطرس، شدیداً تحت تأثیر محبتی که خدا با فرستادن پسرش برای جان باختن در راه ما نشان داد، قرار گرفت.
یوحنا که خیلی به عیسی نزدیک بود میتوانست عواطف عیسی را درک کند. ماجرایی در بیتعنیا در نزدیکی اورشلیم، عمیقاً بر یوحنا تأثیر گذارد. عیسی پس از دریافت خبر بیماری دوستش ایلعازَر رهسپار بیتعنیا شد. وقتی که به اتفاق رسولانش به آنجا رسید، از مرگ ایلعازَر حداقل چهار روز گذشته بود. یوحنا میدانست که آفریدگار یعنی سرچشمهٔ حیات بشر، پشتیبان عیسی بود. اما آیا عیسی میتوانست ایلعازَر را رستاخیز بخشد؟ ( لوقا ۷:۱۱-۱۷؛ ۸:۴۱، ۴۲، ۴۹-۵۶) عیسی به خواهر ایلعازَر، مَرتا گفت: «برادر تو خواهد برخاست.» — یوحنا ۱۱:۱-۲۳.
پس از آن یوحنا، مریم، خواهر دیگر ایلعازَر را دید که به دیدار عیسی میآید. عیسی چه واکنشی نشان داد؟ «در روح خود بشدّت مکدّر شده مضطرب گشت.» یوحنا برای توصیف واکنش عیسی از یک واژهٔ یونانی ( که در فارسی «مکدّر» ترجمه شده است) استفاده کرد که مفهوم بروز عواطف عمیق از دل را دربر دارد. یوحنا میتوانست ببیند که عیسی «مضطرب» و یا به عبارت دیگر دچار آشفتگی درونی و غمی سنگین شده است. عیسی بیاعتنا و سرد نبود. بلکه حتی ‹اشک از چشمانش سرازیر شد.› ( یوحنا ۱۱:۳۰-۳۷، ا ش ) تردیدی نیست که عیسی دارای احساسات و عواطف عمیق و لطیف بود، و همین باعث میشد که یوحنا احساسات و عواطف آفریدگار را نیز درک کند، برای ما نیز باید چنین باشد.
یوحنا میدانست که عواطف عیسی با عمل مثبت همراه بود زیرا فریاد عیسی را شنید که میگفت: «ای ایلعازر بیرون بیا!» و همینطور هم شد. ایلعازَر به زندگی بازگشت و از قبر بیرون آمد. چقدر این رویداد باید مایهٔ شادی خواهران وی و ناظران این صحنه شده باشد! بسیاری از آنها به عیسی ایمان آوردند. دشمنان وی نمیتوانستند رستاخیزی را که بدست او انجام شده بود منکر شوند، اما وقتی خبر آن پخش شد، «شوری کردند که» نه فقط عیسی بلکه «ایلعازر را نیز بکشند.» — یوحنا ۱۱:۴۳؛ ۱۲:۹-۱۱.
کتاب مقدس عیسی را ‹مظهر کامل وجود [خدا]› توصیف میکند. ( عبرانیان ۱:۳، ا ش ) از اینرو خدمت روحانی عیسی مدرک کافی در اختیار ما قرار میدهد مبنی بر اینکه او و پدرش میل شدیدی دارند که اثرات ویرانگر بیماری و مرگ را از میان ببرند. و این تمایل آنها محدود به چند رستاخیزی که در کتاب مقدس آمده است نمیشود. در واقع عیسی در حضور یوحنا بود که گفت: «زمانی میآید که در آن جمیع کسانیکه در مقبرههای یادبود میباشند آواز [پسر] را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد.» ( یوحنا ۵:۲۷، ۲۸، ترجمهٔ دنیای جدید؛ انگل.) توجه کنید که یوحنا بجای آنکه از کلمهٔ رایج برای قبر استفاده کند، مقبرههای یادبود را بکار برده است. چرا؟
در اینجا یاد و حافظهٔ خدا به میان میآید. بطور حتم آفریدگار این عالمِ پهناور میتواند همهٔ جزئیات، اعم از خصلتهای ذاتی یا اکتسابی عزیزان از دست رفتهٔ ما را بیاد آورد. ( با اشعیا ۴۰:۲۶ مقایسه شود.) و موضوع آن نیست که فقط میتواند آنها را بیاد آورد. بلکه هم او و هم پسرش میخواهند آنها را بیاد آورند. ایوب باایمان به امید فوقالعادهٔ رستاخیز دربارهٔ خدا گفت: «اگر مرد بمیرد بار دیگر زنده شود؛ . . . تو [یَهُوَه] ندا خواهی کرد و من جواب خواهم داد، و به صنعت دست خود مشتاق خواهی شد.» ( ایوب ۱۴:۱۴، ۱۵؛ مرقس ۱:۴۰-۴۲) آیا آفریدگار شگرف ما شایستهٔ ستایش از طرف ما نیست!
عیسای رستاخیز یافته رمز رسیدن به زندگیی پرمعنا
یوحنا، شاگرد محبوب عیسی، به عیسی تا هنگام مرگ وی توجه داشت. علاوه بر آن یوحنا بزرگترین رستاخیزی را که تا بحال بوقوع پیوسته است به نوشته درآورده است، رویدادی که برای ما به معنای شالوده و اساس زندگیی جاودان و پرمعنا است.
دشمنان عیسی او را همانند یک تبهکار به چوب میخ کرده و معدوم ساختند. ناظران این صحنه — منجمله رهبران مذهبی — او را در حالی که ساعتها زجر میکشید به باد تمسخر گرفتند. عیسی با وجود آنکه بر روی چوبه زجر میکشید چشمش به مادرش افتاد و دربارهٔ یوحنا به مادرش گفت: «ای زن، اینک پسر تو.» مریم در آنوقت احتمالاً بیوه بود و فرزندانش هنوز به عیسی ایمان نیاورده بودند.e از اینرو عیسی مراقبت از مادر سالخوردهٔ خود را بعهدهٔ شاگردش یوحنا گذارد. این کار او انعکاسی است از طرز تفکر آفریدگار، که مشوق مراقبت از بیوهزنان و یتیمان است. — یوحنا ۷:۵؛ ۱۹:۱۲-۳۰؛ مرقس ۱۵:۱۶-۳۹؛ یعقوب ۱:۲۷.
اما عیسی چگونه میتوانست پس از مرگش نقش خود را به عنوان «ذریّت» یعنی کسی که از طریق او «جمیع امتهای زمین برکت خواهند یافت» ایفا کند؟ ( پیدایش ۲۲:۱۸) عیسی با مرگ خود در یک بعدازظهر ماه آوریل سال ۳۳ د.م.، زندگی خود را به عنوان مبنای فدیه تقدیم کرد. پدر حساس وی مطمئناً از عذابی که پسر بیگناهش متحمل شد در رنج بود. اما بدین طریق، بهای لازم برای پرداخت فدیه و رهایی بشر از چنگال گناه و مرگ فراهم شد. ( یوحنا ۳:۱۶؛ ۱یوحنا ۱:۷) زمینه برای رویداد نهایی حاضر و آماده شده بود.
از آنجایی که عیسی مسیح نقش اصلی را در به انجام رساندن مقاصد خدا بعهده داشت، باید به زندگی باز میگشت. این امر به وقوع پیوست و یوحنا شاهد آن بود. صبح روز سوم پس از مرگ و تدفین عیسی، تعدادی از شاگردانش به قبر او رفتند. قبر خالی بود. پریشانی آنها از این موضوع فقط هنگامی برطرف شد که عیسی به چندین نفر از آنها ظاهر شد. مریم مَجدَلِیّه گزارش داد: «خداوند را دیدم!» اما شاگردان شهادت او را نپذیرفتند. بعداً وقتی که شاگردان در اتاقی در بسته جمع شده بودند عیسی دوباره ظاهر شد و حتی با آنها به گفتگو پرداخت. در عرض چند روز، بیش از ۵۰۰ مرد و زن شاهد عینی زنده بودن عیسی شدند. افراد دیرباور آن زمان میتوانستند با این شاهدان معتبر صحبت کنند و صحت شهادت آنان را مورد بررسی قرار دهند. مسیحیان میتوانستند مطمئن باشند که عیسی رستاخیز یافته و بصورت موجودی روحی همچون آفریدگار بسر میبرد. مدارک مبنی بر این امر بقدری فراوان و قابل اعتمادند که بسیاری حاضر شدند زندگی خود را بدهند اما رستاخیز عیسی را انکار نکنند. — یوحنا ۲۰:۱-۲۹؛ لوقا ۲۴:۴۶-۴۸؛ ۱قرنتیان ۱۵:۳-۸.f
یوحنای رسول نیز بدلیل شهادت در مورد رستاخیز عیسی زجر کشید. ( مکاشفه ۱:۹) اما در طی مدتی که در تبعید بسر میبرد، پاداشی فوقالعاده دریافت داشت. عیسی به او یک سلسله رؤیاهایی نشان داد که تصویر روشنتری از آفریدگار به ما داده، و نمایشگر وقایع آینده هستند. این رؤیاها در کتاب مکاشفه که در بسیاری از موارد در آن از زبان تشبیه استفاده شده است، آمدهاند. عیسی مسیح در اینجا بصورت پادشاهی پیروزمند جلوهگر میشود که بزودی دشمنانش را به زانو در خواهد آورد. این دشمنان شامل مرگ ( یکی از دشمنان همهٔ ما) و موجود فاسد روحیی به نام شیطان هستند. — مکاشفه ۶:۱، ۲؛ ۱۲:۷-۹؛ ۱۹:۱۹–۲۰:۳، ۱۳، ۱۴.
یوحنا در اواخر پیام خود در مکاشفه، رؤیایی میبیند مربوط به زمانی که زمین به بهشت مبدل میشود. آوایی، شرایط و اوضاع را در آن زمان چنین توصیف میکند: «[خدا] با ایشان ساکن خواهد بود و [آدمیان] قومهای او خواهند بود و خودِ خدا با ایشان خدای ایشان خواهد بود. و خدا هر اشکی از چشمان ایشان پاک خواهد کرد، و بعد از آن موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود زیرا که چیزهای اول درگذشت.» ( مکاشفه ۲۱:۳، ۴) در همان حال که مقصود خدا انجام میشود، وعدهای که خدا به ابراهیم داد نیز عملی خواهد شد. — پیدایش ۱۲:۳؛ ۱۸:۱۸.
زندگی در آن زمان «حیات واقعی» خواهد بود، زندگیی شبیه به آنچه آدم در هنگام آفرینشش در برابر خود داشت. ( ۱تیموتاؤس ۶:۱۹، ا ش ) دیگر بشر برای یافتن آفریدگارش و درک رابطهٔ خود با خدا در تاریکی و سرگشتگی نخواهد بود. اما، شاید از خود بپرسید، ‹چه وقت اینها عملی خواهند شد؟ و چرا آفریدگار مهربان ما اجازه داده است که پلیدی و رنج تا زمان ما ادامه یابند؟› بیایید در فصل بعد به این پرسشها بپردازیم.
[پاورقیها]
a متی، مرقس، و یوحنا شاهدان عینی بودند. لوقا مدارک و شهادت شاهدان عینی را مطالعه کرده مورد تحقیق و بررسی قرار داد. ویژگیهای انجیلها این کتابها را در ردیف اسنادی درست، دقیق و مطمئن قرار میدهند. — لطفاً به بروشور کتابی برای همهٔ مردم، صفحههای ۱۶-۱۷، چاپ انجمن بینالمللی شاگردان کتاب مقدس در لندن مراجعه کنید.
b در قرآن آمده است: ‹نامش مسیح ابن مریم است . . . که در دنیا و آخرت آبرومند . . . است.› ( سورهٔ ۳:۴۵) عیسی در شکل و صورت انسان، پسر مریم بود. اما پدرش چه کسی بود؟ قرآن میگوید: «مَثَل خلقت عیسی بامر خدا مَثَل خلقت آدم ابوالبشر است.» ( سورهٔ ۳:۵۹، ترجمهٔ مهدی الهی قمشهای) نوشتههای مقدس از آدم به عنوان «بن اللّٰه» یا پسر خدا صحبت میکنند. ( لوقا ۳:۲۳، ۳۸) نه آدم و نه عیسی هیچیک پدری بشری نداشتند؛ و هیچیک در نتیجهٔ برقراری رابطهٔ جنسی با زنی بوجود نیامده بودند. در نتیجه همانطور که آدم پسر خدا بود عیسی نیز پسر خداست.
c طرز فکر عیسی با طرز فکر یَهُوَه یکسان است، همانطور که در مزمور ۱۰۳ و اشعیا ۱:۱۸-۲۰ توصیف شده است.
d این نبوت را میتوان در متی باب ۲۴، مرقس باب ۱۳، و لوقا باب ۲۱ یافت.
e حداقل دو تن از آنان ایمان آوردند و نامههای دلگرمکنندهای نگاشتند ( به نامهای یعقوب، یهودا) که بخشی از کتاب مقدس را تشکیل میدهد.
f یکی از افسران برجستهٔ رومی این شهادت پطرس را که شاهد عینی بوده است شنید: «آن سخن را شما میدانید که . . . در تمامی یهودیّه منتشر شد، . . . همان کس را خدا در روز سوم برخیزانیده، ظاهر ساخت. . . . ما را مأمور فرمود که به قوم موعظه و شهادت دهیم بدین که خدا او را مقرّر فرمود تا داور زندگان و مردگان باشد.» — اعمال ۲:۳۲؛ ۳:۱۵؛ ۱۰:۳۴-۴۲.
[کادر در صفحهٔ ۱۵۰]
شما میتوانید روایتهای مشابهی را در مورد شفا دادن مادرزن پطرس بدست عیسی، مطالعه کنید. ( متی ۸:۱۴-۱۷؛ مرقس ۱:۲۹-۳۱؛ لوقا ۴:۳۸، ۳۹) لوقا که خود پزشک بود این نکتهٔ کوچک طبی را اضافه میکند که آن زن مبتلا به «تب شدیدی» بود. چه عاملی به عیسی توانایی شفا بخشیدن به او و افراد دیگر را میداد؟ لوقا اذعان میکند که «[عیسی] با قدرت خداوند بیماران را شفا میداد.» — لوقا ۵:۱۷، ا ش؛ ۶:۱۹؛ ۹:۴۳.
[کادر در صفحهٔ ۱۵۲]
بزرگترین موعظه
از قول موهندس گاندی، پیشوای هندو، گفتهاند که اگر تعالیم این موعظه بکار گرفته شوند «همهٔ مشکلات و مصائب . . . جهان برطرف خواهند شد.» انسانشناسی به نام آشلی مونتاگو نوشت که کشفیات جدید دربارهٔ اهمیت روانی محبت به «اعتبار» این موعظه میافزاید.
این مردان به موعظهٔ روی کوهِ عیسی اشاره میکنند. گاندی همچنین گفت که «تعالیم این موعظه خطاب به تک تک ماست.» پرفسور هانس دیتِر بِتس اخیراً اظهار داشت: «تأثیرات موعظهٔ سر کوه معمولاً از حیطهٔ یهودیت و مسیحیت، یا حتی فرهنگ غرب بسیار فراتر میرود.» او اضافه کرد که این موعظه دارای «یک جاذبهٔ بیهمتای عالمگیر» است.
چرا این سخنرانی نسبتاً کوتاه اما گیرا و جذاب را شخصاً مطالعه نکنیم؟ میتوان آن را در کتاب متی بابهای ۵ تا ۷ و کتاب لوقا ۶:۲۰-۴۹ یافت. در اینجا به چند نکتهٔ اصلی که از این موعظهٔ بزرگ دستچین شدهاند اشاره میکنیم:
چگونگی دستیابی به سعادت — متی ۵:۳-۱۲؛ لوقا ۶:۲۰-۲۳.
چگونگی حفظ عزّتنفس — متی ۵:۱۴-۱۶، ۳۷؛ ۶:۲-۴، ۱۶-۱۸؛ لوقا ۶:۴۳-۴۵.
چگونگی بهبود بخشیدن به روابطمان با دیگران — متی ۵:۲۲-۲۶، ۳۸-۴۸؛ ۷:۱-۵، ۱۲؛ لوقا ۶:۲۷-۳۸، ۴۱، ۴۲.
چگونگی کاهش بار مشکلات زناشویی — متی ۵:۲۷-۳۲.
چگونگی مقابله با نگرانیها — متی ۶:۲۵-۳۴.
چگونگی شناخت و تشخیص شیادان مذهبی — متی ۶:۵-۸، ۱۶-۱۸؛ ۷:۱۵-۲۳.
چگونگی رسیدن به معنای زندگی — متی ۶:۹-۱۳، ۱۹-۲۴، ۳۳؛ ۷:۷-۱۱، ۱۳، ۱۴، ۲۴-۲۷؛ لوقا ۶:۴۶-۴۹.
[کادر در صفحهٔ ۱۵۹]
مرد عمل
عیسی مسیح زاهدی گوشهنشین و گریزان از عمل نبود. بلکه مردی مصمم و آمادهٔ عمل بود. او ‹برای تعلیم مردم به تمام دهکدههای آن اطراف میرفت،› و به مردمانی که «مانند گوسفندان بیشبان پریشانحال و پراکنده بودند» کمک میکرد. ( مرقس ۶:۶، ا ش؛ متی ۹:۳۶؛ لوقا ۸:۱) عیسی برخلاف بسیاری از رهبران مذهبی ثروتمند امروز، به جمعآوری مال و ثروت نپرداخت؛ او حتی «جای سر نهادن» نداشت. — متی ۸:۲۰.
عیسی در همان حال که تلاشهای خود را متوجه شفا و غذای روحانی میکرد از نیازهای جسمی مردم نیز غافل نمیماند. او بیماران، معلولین و دیوزدگان را شفا میداد. ( مرقس ۱:۳۲-۳۴) دو بار هزاران نفر از شنوندگان مشتاق خود را از روی دلسوزی غذا داد. ( مرقس ۶:۳۵-۴۴؛ ۸:۱-۸) انگیزهٔ او از انجام معجزات، علاقهاش به مردم بود. — مرقس ۱:۴۰-۴۲.
هنگامی که فروشندگان حریص را از معبد بیرون راند بنحوی مصممانه عمل کرد. شاهدان این صحنه به یاد این کلمات مزمورنویس افتادند: «غیرت خانهٔ تو مرا خورده است.» ( یوحنا ۲:۱۴-۱۷) او صریحاً رهبران ریاکار مذهبی را به باد موآخذه میگرفت. ( متی ۲۳:۱-۳۹) و در مقابل فشاری که سیاستمداران بانفوذ بر او وارد میآوردند کمر خم نمیکرد. — متی ۲۶:۵۹-۶۴؛ یوحنا ۱۸:۳۳-۳۷.
خواندن شرح خدمات روحانیِ جدی و فعال عیسی لذتبخش است. بسیاری این کار را از شرححال کوتاه اما زندهٔ این مردِ عمل به قلم مرقُس، آغاز کردهاند.
[کادر در صفحهٔ ۱۶۴]
عیسی آنان را وادار به عمل کرد
در کتاب اعمال، شرح تاریخیی از چگونگی شهادت دادن پطرس، یوحنا، و دیگران دربارهٔ رستاخیز عیسی آمده است. بخش بزرگی از این کتاب به رویدادهایی میپردازد که مربوط به یک دانشجوی هوشمند حقوق به نام سوْلُس یا پولس است، که سابقاً بشدت با مسیحیت مخالفت میکرد. عیسی پس از رستاخیزش بر او ظاهر شد. ( اعمال ۹:۱-۱۶) پولس که حالا دیگر مدرکی غیر قابل انکار مبنی بر زنده بودن عیسی در آسمان در دست داشت، از آن پس با غیرت در مورد این موضوع به یهودیان و غیریهودیان، منجمله فیلسوفان و حکما، شهادت داد. مطالعهٔ سخنان او در برابر این مردان عالِم و بانفوذ انسان را تحتتأثیر قرار میدهد. — اعمال ۱۷:۱-۳، ۱۶-۳۴؛ ۲۶:۱-۲۹.
پولس در طی دهها سال بسیاری از کتابهای به اصطلاح عهد جدید، یا نوشتههای یونانی مسیحی را به رشتهٔ تحریر درآورد. نسخههای کتاب مقدس اغلب دارای فهرست مطالب یا فهرست کتابهای آن است. پولس ۱۴ کتاب یعنی از کتاب رومیان تا کتاب عبرانیان را نگاشته است. این کتابها حقایق عمیق و راهنماییهایی حکیمانه در اختیار مسیحیان آن زمان قرار میدادند. این کتابها بویژه برای ما ارزشمندند زیرا دیگر به رسولان یعنی شاهدان تعالیم، کارها و رستاخیز عیسی دسترسی نداریم. شما خواهید دید که نوشتههای پولس میتواند شما را در زندگی خانوادگی، همینطور روابطتان با همکاران و همسایگانتان یاری کنند. به کمک این نوشتهها میتوانید به زندگیتان طوری جهت دهید که معنایی واقعی یافته و برایتان رضایت به همراه آورد.
[تصویر در صفحهٔ ۱۴۶]
دانشمندان از روش تلقیح خارج از بدن استفاده میکنند. آفریدگار زندگی پسرش را انتقال داد تا به یک انسان مبدل شود
[تصویر در صفحهٔ ۱۴۸]
بسیاری از کسانی که سخنان عیسی را شنیدند و شاهد رفتار او با انسانها بودند از خلال آنها پدرش را بهتر شناختند
[تصویر در صفحهٔ ۱۵۴]
عیسی با شستشوی پاهای رسولان، نمونهای از فروتنی و تواضع بجای گذاشت که مورد تقدیر آفریدگار است
[تصویر در صفحهٔ ۱۵۷]
یک خطا ( یا ویروس) کامپیوتر را میتوان از سیستم آن پاک کرد؛ به همین شکل بشر به فدیهٔ عیسی نیاز دارد تا از ناکاملی موروثی خود رهایی یابد
[تصویر در صفحهٔ ۱۶۳]
شاهدان عینی ناظر بودند که عیسی در قبری ( مانند این) قرار داده شد و سه روز بعد به زندگی بازگردانده شد