مزمور
مَسکیل* و دعای داوود وقتی خودش را در غار مخفی کرده بود.+
۲ تمام نگرانیهایم را به او میگویم،*
و مشکلاتم را با او در میان میگذارم،+
۳ در زمانی که نیروی من کم میشود.
آن وقت خدایا، تو نگهبان راه من هستی.+
در راهی که میروم،
برایم دام میگذارند.
جایی نیست که به آن پناه ببرم؛+
کسی به من توجه نمیکند.
۵ ای یَهُوَه، به درگاهت دعا میکنم که کمکم کنی.
۶ فریادم را بشنو و به من کمک کن،
چون خیلی درمانده و پریشانم.
مرا از دست کسانی که به من آزار میرسانند نجات بده،+
چون آنها از من قویترند.
۷ مرا از این سیاهچال بیرون بیاور
تا نامت را ستایش کنم.
آن وقت، درستکاران به خاطر رفتار پرمهری که با من داشتی،
دورتادورم جمع خواهند شد.