«عطایای انسانی» برای مراقبت از گوسفندان یَهُوَه
«چون او به اعلیعلّیّین صعود نمود اسیران را ربود؛ و عطایای انسانی بخشید.»—افسسیان ۴:۸، د ج
۱. در قالب چه کلماتی خواهری از پیران جماعتش تقدیر نمود؟
«چقدر از زحمات بیشائبهتان ممنون و متشکرم. حقیقتاً چقدر صداقت لبخندها، محبتها، و مراقبتهای فرد فردتان در نظرم ارزشمند و گرانقدر است. با دل و جان گوشهایتان را به درد دلهایم میگشایید و روحم را با کلام کتاب مقدس طراوت میبخشید. به درگاه خدا دعا میکنم که هرگز ذرهای از منزلت وجودتان در دلم کاسته نشود.» این کلمات و جملات پراحساس خواهری به پیران جماعتش آشکارا حکایت از تأثیر عمیق محبت آنان بر دل وی دارد.—۱پطرس ۵:۲، ۳.
۲، ۳. الف) بر طبق اشعیا ۳۲:۱، ۲ پیران جماعت چگونه با عطوفت و مهربانی از گوسفندان یَهُوَه مراقبت میکنند؟ ب) در چه صورتی پیر جماعت عطیه محسوب میگردد؟
۲ یَهُوَه پیران جماعت را تعیین نموده است تا از گوسفندانش مراقبت نمایند. (لوقا ۱۲:۳۲؛ یوحنا ۱۰:۱۶) عشق و علاقهٔ یَهُوَه به گوسفندانش به حدی است که برای خریدن ایشان حتی از خون گرانقدر عیسی نیز دریغ ننمود. بیسبب نیست که یَهُوَه از دیدن عطوفت و مهربانی پیران جماعت با گوسفندانش دلشاد و خرسند میگردد. (اعمال ۲۰:۲۸، ۲۹) وصفی نبوی از پیران جماعت، این «سروران» بالقوه، چنین است: «مردی مثل پناهگاهی از باد و پوششی از طوفان خواهد بود. و مانند جویهای آب در جای خشک و سایهٔ صخرهٔ عظیم در زمین تعبآورنده خواهد بود.» (اشعیا ۳۲:۱، ۲) آری، وظیفهٔ پیران جماعت این است که از گوسفندان یَهُوَه مراقبت کنند، بدیشان روحیه دهند، و آنان را تسلی بخشند. البته، برای آنکه پیران با عطوفت و مهربانی به شبانی گلهٔ خدا بپردازند باید همت به خرج داده، بر طبق انتظارات خدا عمل نمایند.
۳ کتاب مقدس پیران بامحبت را «عطایای انسانی» میخواند. (افسسیان ۴:۸) تصور ما از عطیه یا هدیه عموماً بخششی است که برای رفع نیاز یا خوشحال نمودن کسی به وی میدهیم. پیران جماعت نیز میتوانند همچون عطایایی با استعدادها و تواناییهای خود نیازهای گله را برآورده نموده، سعادت را برای آن میسر سازند. آنان چگونه باید این کار را بکنند؟ پولس در افسسیان ۴:۷-۱۶ در پاسخ به این سؤال، توجه ما را به عظمت محبت یَهُوَه معطوف ساخت.
«عطایای انسانی» از میان چه کسانی میباشند؟
۴. در تحقق مزمور ۶۸:۱۸، یَهُوَه به چه معنا بر کوه صهیون «صعود» کرد، و «عطایای انسانی» چه کسانی بودند؟
۴ اصطلاح «عطایای انسانی» که پولس به کار برد، در واقع نقل قولی بود از سخن داوودِ پادشاه که در خصوص یَهُوَه گفت: «بر اعلیعلّیّین صعود کردهای؛ اسیران را به اسیری بردهای؛ عطایای انسانی گرفتهای.» (مزمور ۶۸:۱۸، د ج) پس از آنکه چند سالی از ورود اسرائیلیان به سرزمین موعود گذشت، یَهُوَه به طور مجازی و سمبولیک بر کوه صهیون «صعود» نمود و اورشلیم را پایتخت پادشاهی اسرائیل، و داوود را پادشاه آن قرار داد. اما، «عطایای انسانی» چه کسانی بودند؟ ایشان مردانی بودند که اسرائیلیان هنگام استیلا بر سرزمینشان به اسیری گرفتند. بعدها تنی چند از این اسرا در انجام کارهای خیمه به خدمت لاویان گماشته شدند.—عزرا ۸:۲۰.
۵. الف) چگونه پولس نشان داد که مزمور ۶۸:۱۸ در جماعت مسیحی به تحقق خواهد رسید؟ ب) عیسی به چه طریق به ‹اعلیعلّیّین صعود نمود›؟
۵ پولس در رسالهٔ خود به افسسیان، نشان داد که کلام مزمورنویس برای جماعت مسیحی تحققی عظیمتر خواهد داشت. پولس در تفسیر مزمور ۶۸:۱۸، چنین نوشت: «لیکن هر یکی از ما را فیض بخشیده شد بحسب اندازهٔ بخشش مسیح. بنابراین میگوید: ‹چون او به اعلیعلّیّین صعود نمود اسیران را ربود؛ و عطایای انسانی بخشید.›» (افسسیان ۴:۷، ۸، د ج) پولس آن مزمور را در خصوص عیسی، یعنی نمایندهٔ یَهُوَه، به کار برد. عیسی «بر جهان غالب» شد. (یوحنا ۱۶:۳۳) وی همچنین مرگ و شیطان را مغلوب ساخت، زیرا خدا او را رستاخیز داد. (اعمال ۲:۲۴؛ عبرانیان ۲:۱۴) در سال ۳۳ د.م.، عیسای رستاخیزیافته ‹بالاتر از جمیع افلاک صعود کرد›—به بیان دیگر، در مقامی رفیعتر از تمامی مخلوقات آسمانی قرار گرفت. (افسسیان ۴:۹، ۱۰؛ فیلپیان ۲:۹-۱۱) عیسی در فتوحات خود از میان دشمنانش ‹اسیرانی› گرفت. ببینیم به چه صورت.
۶. با شروع پَنطیکاست سال ۳۳ د.م.، عیسای عروجیافته چگونه اموال شیطان را به تاراج برد، و با «اسیران» چه کرد؟
۶ هنگامی که عیسی بر روی زمین بود برتری خود را نسبت به شیطان با آزاد ساختن کسانی که در اسارت دیوها بودند نشان داد. این کار عیسی بسان آن بود که به خانهٔ شیطان درآید، او را ببندد، و خانهاش را تاراج کند. (متی ۱۲:۲۲-۲۹) پس اکنون که عیسی رستاخیز یافته است و ‹تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به وی داده شده است› چه تاراجی از خانهٔ شیطان میکند! (متی ۲۸:۱۸) پَنطیکاست سال ۳۳ د.م. شروع آن بود. عیسای عروجیافته، در حکم نمایندهٔ یَهُوَه، ‹اسیران را میرباید› و بدینسان اموال شیطان، یعنی اسیران گناه و مرگ و اشخاص تحت تسلط او را به تاراج میبرد. این «اسیران» سپس به ارادهٔ خود «غلامان مسیح که ارادهٔ خدا را از دل به عمل میآورد» میگردند. (افسسیان ۶:۶) در واقع، عیسی آنان را آزاد میسازد و از زیر سلطهٔ شیطان خارج مینماید، و سپس ایشان را به نمایندگی از طرف یَهُوَه، و به عنوان «عطایای انسانی» در اختیار جماعات مسیحی قرار میدهد. براحتی میتوان خشم شیطان را هنگامی که عیسی اموال او را در مقابل چشمانش به تاراج میبرد تصور کرد!
۷. الف) «عطایای انسانی» در جماعت چه وظایفی بر عهده دارند؟ ب) یَهُوَه به پیران جماعت چه موقعیتی را داده است؟
۷ آیا در دوران حاضر نیز این گونه «عطایای انسانی» در جماعات وجود دارند؟ بلی، مسلماً! ایشان پیران بیش از ۰۰۰,۸۷ جماعت در سرتاسر زمین میباشند که کمرِ همت به کار ‹بشارت، شبانی، و تعلیم› بستهاند. (افسسیان ۴:۱۱) هیچ چیز برای شیطان شادیآورتر از این نیست که این پیران با گلهٔ خدا بدرفتاری کنند. مسلماً یَهُوَه پیران جماعت را برای خیر و رفاه گله از طریق عیسی مسیح تعیین نموده است نه برای بدرفتاری با آن. آنان باید برای تک تک گوسفندان به یَهُوَه حساب پس دهند. (عبرانیان ۱۳:۱۷) چنانچه تو نیز پیر جماعت هستی، یَهُوَه این موقعیت را به تو داده است که همچون عطیه، یا به بیان دیگر مانند موهبتی در دست برادرانت باشی. این کار را میتوانی با بر دوش گرفتن مسئولیتهای خطیرت انجام دهی.
چنانچه «اصلاح» لازم باشد
۸. در کدام زمینهها ما به اصلاح نیاز پیدا میکنیم؟
۸ نخستین دلیل دادن «عطایای انسانی» بر طبق گفتهٔ پولس به منظور ‹اصلاح مقدسین› بود. (افسسیان ۴:۱۲، د ج) واژهٔ یونانیی که «اصلاح» ترجمه شده است به مفهوم «میزان نمودن» میباشد. همهٔ ما انسانهای ناکامل گهگاه به اصلاح شدن نیاز داریم—یعنی باید افکار، نگرشها، و اعمال خود را با فکر و ارادهٔ خدا «میزان نماییم.» یَهُوَه برای اصلاح کردنمان از سر لطف و مهربانی «عطایای انسانی» را به ما داده است. ببینیم آنان چگونه ما را اصلاح میکنند.
۹. پیران جماعت چگونه میتوانند به گوسفندی خطاکار کمک کنند؟
۹ فرض کنیم که از یک پیر جماعت خواسته شده باشد تا به گوسفندی که ‹به خطایی گرفتار شده است› کمک کند. وی چگونه میتواند به این شخص که بیخبر در راهی خطا گام برداشته است کمک کند؟ بر اساس غلاطیان ۶:۱ وی باید ‹چنین شخصی را به روح تواضع اصلاح کند.› از این رو، سخنان پیر جماعت نباید با سرزنش و پرخاش توأم باشد. در واقع، تذکر باید موجب تشویق شخص خطاکار شود، نه ‹ترس› او. (۲قرنتیان ۱۰:۹؛ با ایوب ۳۳:۷ مقایسه شود.) از آنجایی که خطاکار احتمالاً خود به حد کافی از کردهٔ خویش شرمگین و خجالتزده است، نباید روحیهاش را نیز خُرد نمود. چنانچه انگیزهٔ پیر جماعت از دادن تذکر و حتی تأدیبی قاطع، محبت باشد و همچنین آن را با عطوفت و مهربانی اعمال نماید، بسیار محتمل است که افکار و رفتار شخص خطاکار اصلاح شود و وی به راه درست بازگردد.—۲تیموتاؤس ۴:۲.
۱۰. هنگام اصلاح چه نکاتی حائز اهمیت میباشند؟
۱۰ مقصود یَهُوَه از دادن «عطایای انسانی» برای اصلاح ما این بود که آنان به ما روحیه دهند و سرمشقی نیکو برای ما باشند. (۱قرنتیان ۱۶:۱۷، ۱۸؛ فیلپیان ۳:۱۷) منظور از اصلاح فقط اصلاح کردن کسانی نیست که قدمی خطا برمیدارند، معنی آن همچنین میتواند کمک کردن به اشخاص وفادار برای ماندن در طریق ایمان باشد.a مشکلات عدیدهٔ زمانهٔ ما بسیاری را دلسرد و مأیوس ساخته است. این دلسردشدگان برای حفظ وفاداریشان به تشویق نیاز دارند. پارهای نیز به منظور میزان نمودن افکار خود با افکار خدا نیاز به کمکهای رئوفانه و مهربانانه دارند. به عنوان مثال، بعضی از مسیحیان وفادار در خود احساس عمیق بیکفایتی و عدم شایستگی میکنند. این «کوتاهدلان» شاید احساس کنند که یَهُوَه بدیشان محبت ندارد و یا اینکه تمام کوششهایشان در خدمت یَهُوَه بیارزش است. (۱تسالونیکیان ۵:۱۴) اما، فراموش نکن که این افکار و احساسات کاملاً با احساس یَهُوَه نسبت به پرستندگانش منافات دارد.
۱۱. پیران جماعت چگونه میتوانند به شخصی که احساس بیکفایتی میکند کمک کنند؟
۱۱ شما پیران جماعت، چگونه میتوانید به کوتاهدلان و افسردگان کمک کنید؟ با مهربانی برای آنان آیههایی را که ثابت میکنند یَهُوَه به فرد فرد خادمان خود توجه دارد بخوانید، و ایشان را خاطرجمع سازید که آن آیهها در مورد شخص آنان صدق میکنند. (لوقا ۱۲:۶، ۷، ۲۴) به آنان کمک کنید تا متوجه شوند که اگر یَهُوَه آنان را به خدمت خود «جذب» کرده است، پس بیقین چیزی پرارزش در آنان دیده است. (یوحنا ۶:۴۴) به آنان اطمینان دهید که در داشتن این گونه احساسات تنها نیستند و حتی خادمان وفادار یَهُوَه در گذشته نیز دچار چنین احساساتی میشدند. ایلیای نبی را مثال بیاورید که یکبار از روی یأس و افسردگی آروزی مرگ کرد. (۱پادشاهان ۱۹:۱-۴) در میان بعضی از مسیحیان مسحشدهٔ قرن اول نیز کسانی بودند که دلشان آنان را مذمت و نکوهش میکرد. (۱یوحنا ۳:۲۰) دانستن اینکه کتاب مقدس از وفادارانی یاد میکند که ‹حواس و احساساتی مثل ما› داشتهاند، برای شخص مایهٔ تسلی و دلگرمی است. (یعقوب ۵:۱۷) همچنین میتوانید بعضی از مقالات تشویقکنندهٔ «برج دیدهبانی» و «بیدار شوید!» را برای افسردگان بخوانید. یَهُوَه که شما پیران را مانند «عطایای انسانی» به جماعات داده است، برای زحمات رئوفانهتان که برای جلب اعتماد کوتاهدلان و افسردگان به خرج میدهید ارزش بسیار قائل میباشد.—عبرانیان ۶:۱۰.
پیران، گلهٔ خدا را «بنا» کنید
۱۲. «بنای جسد مسیح» به چه مفهومی است، و راز بنا کردن گله چیست؟
۱۲ دوم، «عطایای انسانی» به منظور «بنای جسد مسیح» داده شدهاند. (افسسیان ۴:۱۲) پولس در اینجا به زبان استعاره سخن میگوید: ‹بنا کردن› در ذهن ما بنای ساختمان را مجسم میکند، و «جسد مسیح» نیز به جمعی از مردم اطلاق شده است—یعنی اعضای جماعت مسیحی مسحشدگان. (۱قرنتیان ۱۲:۲۷؛ افسسیان ۵:۲۳، ۲۹، ۳۰) پیران باید برای تقویت روحانی برادران خود به آنان کمک کنند. هدف ‹بنا کردن [گله] است، نه خراب کرد آن.› (۲قرنتیان ۱۰:۸) راز بنا کردن گله محبت است، زیرا «محبّت بنا میکند.»—۱قرنتیان ۸:۱.
۱۳. منظور از همدلی چیست، و چرا این خصلت برای پیران حائز اهمیت میباشد؟
۱۳ یک جنبهٔ محبت که به پیران جماعت کمک میکند تا گله را بنا نمایند، همدلی است. همدلی یعنی دل خود را جای دل فردی دیگر گذاشتن—یعنی احساسات، افکار، و محدودیتهای وی را درک کردن. (۱پطرس ۳:۸) چرا همدلی کردن برای پیران مهم و ضروری است؟ دلیل اصلی آن این است که یَهُوَه—یعنی اهداکنندهٔ «عطایای انسانی»—خدایی است که با خادمانش همدلی میکند. یَهُوَه وقتی خادمانش را میبیند که دچار درد و مشقت شدهاند با آنان همدردی و همدلی میکند. (خروج ۳:۷؛ اشعیا ۶۳:۹) یَهُوَه ملاحظهٔ محدودیتهای آنها را میکند. (مزمور ۱۰۳:۱۴) ببینیم پیران چگونه با گله همدلی میکنند.
۱۴. پیران به چه طرقی میتوانند با دیگران همدلی کنند؟
۱۴ هنگامی که برادر یا خواهری با حالت یأس و ناامیدی پیش پیران جماعت میرود، با دلسوزی به حرفهایش گوش میدهند. آنان سعی میکنند از پیشینه، شخصیت، و موقعیت وی آگاه شوند. برای شخص بسیار راحتتر است که کمک روحانی را از طرف شبانانی بپذیرد که حرف دلش را میفهمند و به او توجه دارند. (امثال ۱۶:۲۳) همچنین پیرانی که با برادر یا خواهر خود همدلی میکنند محدودیتهای او و همچنین احساسات ناشی از چنین محدودیتهایی را درک میکنند. به عنوان نمونه، بعضی از مسیحیانِ باوجدان که سالخورده شدهاند یا آنانی که از لحاظ جسمی ضعیف میباشند ممکن است از اینکه نمیتوانند بیشتر به خدا خدمت نمایند احساس تقصیر کنند. از طرف دیگر، شاید مسیحیانی برای پیشرفت در خدمت روحانیشان به تشویق نیاز داشته باشند. (عبرانیان ۵:۱۲؛ ۶:۱) خصلت همدلی در پیران به آنان کمک میکند تا ‹سخنانی مقبول› یافته، با آن برادر و خواهر خود را بنا کنند. (جامعه ۱۲:۱۰) هنگامی که پیران گوسفندان یَهُوَه را بنا میکنند و آنان را تشویق مینمایند، محبت گوسفندان به خدا خود به خود آنان را برمیانگیزد تا هرآنچه از دستشان برمیآید در خدمت به او انجام دهند!
مردانی که وحدت و یگانگی را ترویج میدهند
۱۵. مفهوم «یگانگی ایمان» چیست؟
۱۵ سوم، «عطایای انسانی» به ما داده شدهاند «تا همه به یگانگی ایمان و معرفت تّامِ پسر خدا و به انسانِ کامل، به اندازهٔ قامت پُری مسیح برسیم.» (افسسیان ۴:۱۳) منظور از «یگانگی ایمان» فقط یگانگی در عقاید نیست، بلکه یگانگی و وحدت در میان پرستندگان نیز میباشد. همین خود دلیل دیگری است که خدا «عطایای انسانی» را به ما داده است—یعنی ترویج یگانگی و وحدت در میان مردمش. آنان چگونه این کار را میکنند؟
۱۶. چرا مهم است که پیران در میان خود وحدت را حفظ کنند؟
۱۶ پیران نخست باید در میان خود وحدت را حفظ کنند. تفرقه میان شبانان موجب اهمال در مراقبت از گوسفندان خواهد شد. بدین ترتیب اوقات پرارزشی که میتواند صرف شبانی گله شود، صرف جلسات و مجادلات طولانی و غیرضروری بر روی موضوعات فرعی و پیش پا افتاده میشود. (۱تیموتاؤس ۲:۸) البته انتظار نمیرود که پیران در هر موردی با هم اتفاقنظرِ کامل داشته باشند، زیرا آنان نیز انسانهایی با شخصیتها و خصوصیات مختلف هستند. داشتن اختلافنظر و حتی گفتگویی منطقی و خالی از تعصب در مورد افکار و نظرات، ابداً با وحدت و یگانگی منافات ندارد. پیران چنانچه مؤدبانه و بدون پیشداوری به سخنان یکدیگر گوش دهند وحدت و یگانگی در میانشان حفظ خواهد شد. همچنین تا هنگامی که اصلی از اصول کتاب مقدس نقض نشده باشد فرد فرد آنان باید با میل و رغبت مطیع تصمیم نهایی هیئت پیران بوده، بر طبق آن عمل نمایند. وجود چنین روحیهٔ مطیعانهای در میان پیران جماعت نشان میدهد که «آن حکمت که از بالا است» که «اول صلحآمیز و ملایم» است راهنمای ایشان میباشد.—یعقوب ۳:۱۷، ۱۸.
۱۷. پیران چگونه میتوانند وحدت و یگانگی را در جماعت ترویج دهند؟
۱۷ پیران باید همچنین در جماعت وحدت و یگانگی را ترویج دهند. هنگامی که تأثیرات تفرقهآمیزی همچون بدگوییهای مغرضانه، دادن انگیزهٔ بد به دیگران، و یا رفتار ستیزهجویانه صلح جماعت را برهم زند، ایشان آماده هستند تا تذکرات لازم را بدهند. (فیلپیان ۲:۲، ۳) برای نمونه، پیران ممکن است در جماعت متوجه افرادی بسیار عیبجو و انتقادگر شوند و یا کسانی را ببینند که در کار دیگران دخالت و فضولی میکنند. (۱تیموتاؤس ۵:۱۳؛ ۱پطرس ۴:۱۵) پیران باید این اشخاص را متوجه سازند که اعمالشان با تعالیم خدا در تضاد است و اینکه «هر کس حامل بار خود خواهد شد.» (غلاطیان ۶:۵، ۷؛ ۱تسالونیکیان ۴:۹-۱۲) پیران با استناد به کتاب مقدس باید برای ایشان توضیح دهند که یَهُوَه بسیاری از مسائل را به وجدان افراد واگذار کرده است، و هیچیک از ما نباید دیگری را به دلیل تصمیمی که در این گونه مسائل اتخاذ میکند داوری کند. (متی ۷:۱، ۲؛ یعقوب ۴:۱۰-۱۲) برای ایجاد اتحاد در جماعت باید جوّ اعتماد و احترام در آن برقرار باشد. «عطایای انسانی» با تذکراتی بر پایهٔ کتاب مقدس به ما کمک میکنند تا صلح و وحدت جماعت را حفظ کنیم.—رومیان ۱۴:۱۹.
حفاظت از گله
۱۸، ۱۹. الف) «عطایای انسانی» ما را از گزند چه کسانی محفوظ میدارند؟ ب) گوسفندان از گزند چه خطرات دیگری باید محفوظ نگهداشته شوند، و پیران در این خصوص چگونه عمل میکنند؟
۱۸ چهارم، یَهُوَه «عطایای انسانی» را به ما داده است تا ما را ‹از تأثیر باد هر تعلیم و دغابازی مردمان و حیلهاندیشی برای مکرهای گمراهی› حفاظت کنند. (افسسیان ۴:۱۴) واژهٔ یونانیی که «دغابازی» ترجمه شده است به معنی «تقلب کردن در تاس» یا «تردستی در ریختن تاس است.» آیا این گونه تقلب ما را به یاد طرز عمل زیرکانهٔ مرتدان نمیاندازد؟ ایشان نیز با استدلالهای ظاهرفریبانه و تردستی در استفاده از آیات کتاب مقدس سعی بر آن دارند تا مسیحیان حقیقی را از ایمان واقعی برگردانند. شبانان باید مراقب این «گرگان درنده» باشند!—اعمال ۲۰:۲۹، ۳۰.
۱۹ گوسفندان یَهُوَه باید از گزند خطرات دیگر نیز محفوظ بمانند. داوود که در دوران باستان به کار شبانی اشتغال داشت بیباکانه از گلهٔ پدر خود در مقابل حیوانات وحشی محافظت میکرد. (۱سموئیل ۱۷:۳۴-۳۶) امروزه نیز ممکن است مواقعی پیش بیاید که شبانانِ مسئول مجبور شوند بیباکانه گله را از گزند کسانی که احتمالاً با گوسفندان یَهُوَه، بویژه با گوسفندان ضعیف او، بدرفتاری میکنند یا به ایشان ستم روا میدارند، محفوظ بدارند. شبانان باید بیدرنگ کسانی را که گستاخانه گناه میورزند و به منظور عملی ساختن اهداف شریرانهٔ خود تعمداً دست به تقلب، فریبکاری، و دسیسه میزنند، از جماعت مسیحی اخراج نمایند.b—۱قرنتیان ۵:۹-۱۳؛ با مزمور ۱۰۱:۷ مقایسه شود.
۲۰. چرا میتوان در سایهٔ مراقبتهای «عطایای انسانی» احساس امنیت کرد؟
۲۰ چقدر باید از «عطایای انسانی» ممنون باشیم! ما میتوانیم در سایهٔ الطاف و مراقبتهای ایشان احساس آسایش و امنیت کنیم. آری، ایشان با مهربانی طریق ما را اصلاح میکنند، ما را بنا مینمایند، میان برادران وحدت و یگانگی برقرار میسازند، و بیباکانه از ما محافظت میکنند. لیکن، این «عطایای انسانی» نسبت به وظایف خود در جماعات چه دیدگاهی باید داشته باشند؟ ما چگونه میتوانیم قدردانی خود را به آنان ابراز کنیم؟ این سؤالات در مقالهٔ بعدی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
[پاورقیها]
a در ترجمهٔ سپتواجینت در مزمور ۱۷[۱۶]:۵ که داوودِ وفادار دعا میکند تا قدمهایش در طریق یَهُوَه قائم باشد، فعل «میزان نمودن» به کار رفته است.
b به عنوان نمونه: «سؤالات خوانندگان» در برجدیدهبانی ۱۵ نوامبر ۱۹۷۹، صفحههای ۳۱-۳۲ (انگل.) و مقالهٔ «از شرارت متنفر باشیم» در شمارهٔ ۱ ژانویه ۱۹۹۷، صفحههای ۲۶-۲۹ (انگل.) ملاحظه شود.
آیا به یاد میآوری؟
◻ «عطایای انسانی» چه کسانی هستند، و چرا یَهُوَه ایشان را از طریق مسیح به جماعات داده است؟
◻ پیران چگونه مسئولیت اصلاح گله را انجام میدهند؟
◻ پیران برای بنای ایمانداران چه میتوانند بکنند؟
◻ پیران چگونه میتوانند وحدت و یگانگی را در جماعت حفظ کنند؟
[تصویر در صفحهٔ ۲۲]
پیران از طریق همدلی با افسردگان باعث تشویق آنان میشوند
[تصویر در صفحهٔ ۲۲]
وحدت در میان پیران موجب وحدت در جماعت میشود