ایمان ما را به عمل وامیدارد!
«میبینی که ایمان [ابراهیم] با اعمال او عمل کرد و ایمان از اعمال کامل گردید.»—یعقوب ۲:۲۲.
۱، ۲. اگر ایمان داشته باشیم چگونه عمل خواهیم کرد؟
بسیاری از مردم میگویند که به خدا ایمان دارند. لذا ابراز ایمان به تنهایی همانند جسد بیجان است. یعقوب شاگرد مینویسد: «ایمان . . . اگر اعمال ندارد در خود مرده است.» او همچنین گفت، ابراهیم خداترس ایمان داشت، ایمانی که «با اعمال او عمل کرد.» (یعقوب ۲:۱۷، ۲۲) از این سخن چه میتوانیم استنباط کنیم؟
۲ اگر ایمان حقیقی داشته باشیم نه فقط آنچه را که در جماعات مسیحی میشنویم باور میکنیم بلکه ایمان خود را نیز نشان میدهیم زیرا ما شاهدان فعال یَهُوَه هستیم. بلی، ایمان ما را بر آن میدارد که کلام خدا را در زندگی خود به اجرا بگذاریم؛ ایمان ما را به عمل وامیدارد.
ظاهربینی و تبعیض با ایمان سازگاری ندارد
۳، ۴. چگونه ایمان باید بر نحوهٔ رفتار ما با دیگران تأثیر بگذارد؟
۳ اگر ایمان واقعی به خدا و مسیح داشته باشیم ظاهربین نبوده، میان افراد تبعیض قائل نمیشویم. (یعقوب ۲:۱-۴) بعضی از افرادی که یعقوب رسالهٔ خود را خطاب به ایشان نوشت فاقد انصافی بودند که از مسیحیان حقیقی انتظار میرود. (رومیان ۲:۱۱) به این سبب یعقوب میگوید: «ایمان خداوند ما عیسی مسیح ربّالجلالرا با ظاهربینی مدارید.» چنانچه بیایمانی ثروتمند با انگشتران طلا و لباس نفیس و بیایمان «فقیری نیز با پوشاک ناپاک» به جماعت میآمدند، از هر دو ایشان میبایست بخوبی استقبال میشد لیکن آن مسیحیان به فرد ثروتمند توجه خاصی نشان میدادند. آنان به بیایمانان ثروتمند جاهای «نیکو» را میدادند و به بیایمانان فقیر میگفتند که بایستند و یا بر روی زمین کنار پای شخصی بنشینند.
۴ یَهُوَه قربانی فدیهٔ عیسی مسیح را هم برای ثروتمندان و هم برای فقرا تدارک دید. (۲قرنتیان ۵:۱۴) بنابراین، اگر فقط به ثروتمندان نظر لطف داشته باشیم، از ایمان به مسیح منحرف شدهایم زیرا مسیح ‹فقیر شد تا ما از فقر او دولتمند شویم.› (۲قرنتیان ۸:۹) مبادا به این طریق برای انسانها ارزش تعیین کنیم—با انگیزهای نادرست بعضی افراد را محترم بشماریم. خدا تبعیض قائل نمیشود لیکن اگر ما جانبداری نموده، تبعیض قائل شویم آنوقت ‹با خیالات فاسد داوری کردهایم.› (ایوب ۳۴:۱۹) اگر هدف ما جلب رضایت خدا باشد، مسلماً وسوسه نخواهیم شد که تبعیض یا استثنا قائل شده، ‹مردمرا بجهة سود بپسندیم.›—یهودا ۴، ۱۶.
۵. چه کسانی را خدا برگزیده است تا «دولتمند در ایمان» باشند، و رفتار ثروتمندان مادی اغلب چگونه است؟
۵ یعقوب هویت ثروتمندان حقیقی را مشخص میکند و خوانندگان رسالهٔ خود را ترغیب میکند که به همه به یکسان محبت کنند. (یعقوب ۲:۵-۹) ‹خدا فقیران اینجهانرا برگزیده است تا دولتمند در ایمان و وارث ملکوت بشوند.› دلیل آن این است که معمولاً فقرا بیشتر در مقابل بشارت واکنش مساعد نشان میدهند. (۱قرنتیان ۱:۲۶-۲۹) بطور کلی، طبقهٔ ثروتمند مادی در خصوص قرض، دستمزد و اقدامات قانونی به دیگران ستم میکند. آنان در مورد مسیح شرورانه سخن میگویند و ما را از آنجایی که نام مسیح را بر خود داریم، مورد اذیت و آزار قرار میدهند. لذا بگذار در اطاعت از «آنشریعت ملوکانه» مصمم باشیم، شریعتی که محبت به همنوع را واجب میشمرد — محبت یکسان نسبت به ثروتمند و فقیر. (لاویان ۱۹:۱۸؛ متی ۲۲:۳۷-۴۰) این انتظار خدا از ماست، بنابراین ظاهربینی یا تبعیض قائل شدن «گناه» است.
«رحم بر داوری مفتخر میشود»
۶. اگر به دیگران ترحم نورزیم چگونه قانون را نقض کردهایم؟
۶ اگر ظاهربین بوده، بدون ترحم تبعیض قائل شویم قانون را نقض کردهایم. (یعقوب ۲:۱۰-۱۳) با اقدام نادرستی در این جهت نسبت به کل قوانین خدا خطا میورزیم. اگر فردی اسرائیلی مرتکب زنا نمیشد لیکن دست به دزدی میزد، این عمل وی تخطی از شریعت موسی به حساب میآمد. ما مسیحیان «بشریعت آزادی» مورد داوری قرار میگیریم—توسط شریعت قومی آزاد یعنی اسرائیل روحانی در عهد تازه که شریعت آن در دل ایشان جای دارد.—ارمیا ۳۱:۳۱-۳۳.
۷. چرا کسانی که همواره تبعیض قائل میشوند نمیتوانند انتظار رحمت از جانب خدا را داشته باشند؟
۷ اگر ادعا کنیم که ایمان داریم و در عین حال همواره تبعیض قائل شویم آنوقت در خطری جدی قرار داریم. داوری انسانهای بیمحبتی که ترحم ندارند بدون رحمت به عمل خواهد آمد. (متی ۷:۱، ۲) یعقوب میگوید: «رحم بر داوری مفتخر میشود.» در صورتی که هدایت روحالقدس یَهُوَه را بپذیریم و در تمام اعمال خود ترحم نشان دهیم، وقتی مورد قضاوت و داوری قرار بگیریم محکوم نخواهیم شد. در عوض، به ما رحم خواهد شد و به این نحو بر عدالت خشک یا داوری سخت نصرت یافته، مقبول واقع خواهیم شد.
ایمان اعمال نیکو را ایجاد میکند
۸. شخصی که میگوید ایمان دارد لیکن عمل ندارد در چه وضعیتی قرار دارد؟
۸ ایمان علاوه بر اینکه ما را به انسانهایی بامحبت و رحیم تبدیل میکند، اعمال نیکو را در ما ایجاد مینماید. (یعقوب ۲:۱۴-۲۶) البته، ایمانی ظاهری که عملی به همراه نداشته باشد ما را نجات نخواهد داد. درست است که با عمل نمودن به شریعت نمیتوانیم وضعیت عادلانهای در مقابل خدا داشته باشیم. (رومیان ۴:۲-۵) در اینجا یعقوب دربارهٔ اعمالی صحبت میکند که به موجب ایمان و محبت انجام میگیرند، نه به موجب یک قانوننامه. اگر چنین خصوصیاتی ما را برانگیزد صرفاً برای همایمانان محتاج آرزوی چیزهای خوب نمیکنیم. ما به خواهر و برادر بدون پوشاک و گرسنهٔ خود اعانت و کمک مادی میرسانیم. یعقوب میپرسد: ‹اگر به برادری محتاج بگویی: «بسلامتی برو و گَرْم و سیر شو» لیکن مایحتاج وی را تدارک نبینی، چه نفعی دارد؟› هیچ نفعی ندارد. (ایوب ۳۱:۱۶-۲۲) اینگونه «ایمان» مرده است!
۹. چه چیزی نشان میدهد که ما ایمان داریم؟
۹ ممکن است تا حدی با قوم خدا در معاشرت باشیم ولی فقط با اعمالی که از دل برمیآید میتوانیم ادعای خود را به ایمانداری ثابت کنیم. اگر تعلیم تثلیث را رد نموده و به خدای واحد حقیقی اعتقاد پیدا کردهایم، کاری بس پسندیده انجام دادهایم. معهذا اعتقاد محض، ایمان نمیشود. «شیاطین نیز ایمان دارند» و از ترس «میلرزند» چرا که نابودی در انتظار ایشان است. اگر ما واقعاً ایمان داریم، ایمان ما را به انجام کارهایی همچون موعظهٔ بشارت و تهیهٔ غذا و پوشاک برای همایمانان نیازمندمان وامیدارد. یعقوب میپرسد: «ولیکن ای مرد باطل [که از معرفت دقیق خدا پر نگشتهای]، آیا میخواهی دانست که ایمان بدون اعمال باطل است؟» بلی، ایمان عمل را ایجاب میکند.
۱۰. چرا ابراهیم ‹پدر همهٔ ایمانآورندگان› نامیده شده است؟
۱۰ ایمان ابراهیم، پطریارک خداترس، وی را به عمل واداشت. ابراهیم، ‹پدر همهٔ ایمانآورندگان،› ‹به اعمالْ عادل شمرده شد وقتیکه پسر خود اسحق را بقربانگاه گذرانید.› (رومیان ۴:۱۱، ۱۲؛ پیدایش ۲۲:۱-۱۴) اگر ابراهیم ایمان نمیداشت که خدا قادر است اسحاق را رستاخیز داده، وعدهٔ خود را در خصوص ذریت وی تکمیل کند، آنوقت چه؟ در آن صورت ابراهیم هرگز اقدام به قربانی نمودن پسر خود نمیکرد. (عبرانیان ۱۱:۱۹) «ایمان» ابراهیم از طریق «اعمال [مطیعانهٔ وی] کامل گردید.» بدینسان «آن نوشته [پیدایش ۱۵:۶] تمام گشت که میگوید ابراهیم بخدا ایمان آورد و برای او به عدالت محسوب گردید.» عمل ابراهیم یعنی اقدام او به قربانی کردن اسحاق بر کلام خدا صحه گذاشت که گفته بود، ابراهیم فردی عادل و درستکار است. ابراهیم با عمل ایمان، محبت خود را به خدا نشان داد و «دوست خدا نامیده شد.»
۱۱. راحاب چگونه ایمان خود را نشان داد؟
۱۱ ابراهیم ثابت کرد «که انسان از اعمال عادل شمرده میشود نه از ایمان تنها.» این موضوع در مورد راحاب، فاحشهای در اَریحا نیز صدق میکرد. راحاب ‹از اعمال عادل شمرده شد وقتیکه قاصدان [اسرائیلی] را پذیرفته براهی دیگر روانه نمود،› در نتیجه آنان توانستند از چنگ دشمنان کنعانی بگریزند. پیش از ملاقات جاسوسان اسرائیلی، راحاب یَهُوَه را به عنوان خدای حقیقی قبول کرده بود، همچنین اظهارات بعدی آن زن و ترک روسپیگری گواهی بود بر ایمان وی. (یوشع ۲:۹-۱۱؛ عبرانیان ۱۱:۳۱) یعقوب بعد از ذکر دومین نمونه از ایمانی که در عمل نشان داده شده است، میگوید: «زیرا چنانکه بدن بدون روح مرده است همچنین ایمان بدون اعمال نیز مرده است.» در جسد شخص مرده نیروی محرک یا «روح» وجود ندارد و او هیچ کاری انجام نمیدهد. صرفاً اظهار ایمانداری، درست مانند جسد مرده بیجان و بیفایده است. لذا اگر ایمان واقعی داشته باشیم، چنین ایمانی ما را به انجام اعمال خدایی برمیانگیزد.
بر زبان تسلط داشته باش!
۱۲. پیران جماعت چه باید انجام دهند؟
۱۲ سخن گفتن و تعلیم دادن نیز میتواند گواهی بر ایمان باشد، لهذا خویشتنداری امری ضروریست. (یعقوب ۳:۱-۴) پیران به عنوان معلمین در جماعت متعهد وظیفهٔ خطیری بوده، شدیداً در برابر خدا مسئولند. از این رو، آنان باید انگیزهها و صلاحیتهای خود را متواضعانه مورد سؤال و بررسی قرار دهند. این مردان، علاوه بر معرفت و توانایی باید محبت زیادی به خدا و همایمانان خود داشته باشند. (رومیان ۱۲:۳، ۱۶؛ ۱قرنتیان ۱۳:۳، ۴) نصیحت پیران باید بر اساس کتاب مقدس باشد. چنانچه پیری در تعلیم خود خطا ورزد و این مسئله مشکلاتی را برای دیگران ایجاد کند، خدا به واسطهٔ مسیح بسختی او را داوری خواهد کرد. بنابراین، پیران باید فروتن باشند و کلام خدا را با سعی تمام مطالعه کرده، وفادارانه به آن تمسک جویند.
۱۳. چرا در سخن گفتن لغزش میخوریم؟
۱۳ حتی معلمین مجرب و عالی—در واقع، همهٔ مسیحیان—‹بسیار میلغزند› زیرا ما همگی ناکامل هستیم. لغزش در کلام یکی از مکررترین و مخربترین قصورات و اشتباهات ماست. یعقوب میگوید: «اگر کسی در سخن گفتن نلغزد او مرد کامل است و میتواند عنان تمام جسد خود را بِکَشَدْ.» بر خلاف عیسی مسیح، ما نمیتوانیم تسلط کامل بر زبان خود داشته باشیم. اگر قادر به چنین کاری میبودیم، میتوانستیم دیگر اعضای بدن خویش را نیز تحت تسلط درآوریم. ما با استفاده از لگام یا عنان، اسبان را به هر سو هدایت میکنیم، حتی کشتیی که از باد سخت رانده میشود به وسیلهٔ سکانی کوچک به جهتی که سکاندار اراده کند گردانده میشود.
۱۴. یعقوب چگونه بر ضرورت تلاش به جهت مسلط شدن بر زبان تأکید میکند؟
۱۴ همهٔ ما باید صادقانه اقرار کنیم که تسلط پیدا کردن بر زبان نیاز به تلاش واقعی دارد. (یعقوب ۳:۵-۱۲) دهنه یا عنان اسب در مقایسه با قد و قوارهٔ خود اسب بسیار کوچک است؛ به همین ترتیب یک سکان در مقایسه با کشتی. زبان انسان نیز در مقایسه با بدن وی عضوی کوچک است، با وجود این، «سخنان کبرآمیز میگوید.» از آنجایی که کتاب مقدس بوضوح نقل میکند به خود بالیدن و تکبر موجب نارضایتی خدا میشود، بگذار برای اجتناب و پرهیز از آن به خدا روی آورده، کمک او را بجوییم. (مزمور ۱۲:۳، ۴؛ ۱قرنتیان ۴:۷) همچنین بگذار در مواقعی که دیگران ما را به خشم میآورند جلوی زبان خود را گرفته، به خاطر بیاوریم که جرقهٔ کوچکی میتواند جنگلی را به آتش بکشاند. همانطور که یعقوب اشاره میکند، «زبان آتشی است» که میتواند زیان فراوانی به بار آورد. (امثال ۱۸:۲۱) بلی، «آنعالَمِ ناراستی» زبان عنانگسیخته است! هر گونه خصلت شرورانه در این دنیای خدانشناس با زبان هرز مرتبط میباشد. چنین زبانی مسئول اعمالی همچون تهمت و تعلیم دروغ است که لطمه و آسیب فراوانی به انسانها میزند. (لاویان ۱۹:۱۶؛ ۲پطرس ۲:۱) چه فکر میکنی؟ آیا نباید ایمانمان ما را بر آن دارد که به جهت تسلط بر زبان منتهای تلاش خود را انجام دهیم؟
۱۵. زبان عنانگسیخته چه خساراتی میتواند به بار آورد؟
۱۵ زبان بیلگام کاملاً ‹ما را میآلاید.› برای نمونه، اگر به طور مکرر دروغمان فاش شود احتمالاً نزد دیگران به اسم دروغگو شناخته میشویم. لهذا چگونه زبان لگامگسیخته ‹دائرهٔ کائنات [هستی و زندگی] را میسوزاند›؟ به این شکل که زندگی را به دوره و روند شرورانهای تبدیل میکند. اگر فردی جلوی زبان خود را نگیرد میتواند کل جماعت را نگران و آشفته کند. یعقوب به «جهنم،» وادی هنوم، اشاره میکند. زمانی در وادی هنوم کودکان را قربانی میکردند اما بعدها، آن دره تبدیل به مکانی شد که در آنجا زبالههای اورشلیم را میسوزاندند. (ارمیا ۷:۳۱) به این ترتیب، جهنم سمبول انهدام و نابودی است. به عبارتی میتوان گفت که زبان عنانگسیخته قدرت نابودکنندهٔ خود را از جهنم میگیرد. اگر عنان زبان خویش را نکشیم احتمال میرود شعلههای آتشی که میافروزیم شخص خودمان را از بین ببرد. (متی ۵:۲۲) امکان دارد حتی ما را به علت ناسزاگویی از جماعت اخراج کنند.—۱قرنتیان ۵:۱۱-۱۳.
۱۶. با نظر به لطمهای که زبان عنانگسیخته میتواند وارد آورد، چه باید انجام دهیم؟
۱۶ احتمالاً از خواندن کلام خدا به این مسئله پی بردهای که یَهُوَه فرمان داد، بشر باید بر حیوانات حکومت کند. (پیدایش ۱:۲۸) بشر نیز تاکنون انواع مخلوقات را رام کرده است. برای مثال، انسان از بازهای تربیتشده برای شکار استفاده کرده است. احتمالاً مار نیز از جملهٔ ‹خزندگانی› (انجیل شریف ) است که یعقوب به آنها اشاره میکند. افسونگران مار این موجود را تحت تسلط خود درآوردهاند. (مزمور ۵۸:۴، ۵) بشر حتی بر نهنگان فرمان میراند، اما ما انسانهای گناهکار نمیتوانیم زبان خود را کاملاً رام کنیم. معهذا باید از حرفهای زشت و ناسزا، زخم زبان و تهمت اجتناب کنیم. زبان هرز و عنانگسیخته همچون وسیلهای خطرناک و زهرآگین میباشد. (رومیان ۳:۱۳) متأسفانه در ابتدای مسیحیت، معلمین کاذب با استفاده از زبان خود موجب شدند تعدادی از مسیحیان از خدا رویگردان شوند. بنابراین، هرگز نباید اجازه دهیم که تحت تأثیر بیانات کینهتوزانه، زهرآلود و مرتد قرار گیریم، چه شفاهی، چه کتبی.—۱تیموتاؤس ۱:۱۸-۲۰؛ ۲پطرس ۲:۱-۳.
۱۷، ۱۸. یعقوب ۳:۹-۱۲ به کدام بیثباتی اشاره میکند و در این خصوص چه باید بکنیم؟
۱۷ ایمان به خدا و میل به راضی نمودن او، از ما در مقابل ارتداد محفاظت میکند و مانع میشود که از زبان خود به طور نادرست و بیثباتی استفاده کنیم. یعقوب در اشاره به بیثباتی عدهای در استفاده از زبان میگوید: ‹خدا و پدر را بآن [زبان] متبارک میخوانیم و بهمان مردمانرا که بصورت خدا آفریده شدهاند لعن میگوئیم.› (پیدایش ۱:۲۶) یَهُوَه پدر ماست، به این مفهوم که «بهمگان حیات و نَفَس و جمیع چیزها میبخشد.» (اعمال ۱۷:۲۴، ۲۵) یَهُوَه همچنین از نظر روحانی پدر مسیحیان مسحشده است. همهٔ ما از لحاظ صفات و خصوصیات ذهنی و اخلاقی از جمله محبت، عدالت و حکمت «بصورت خدا» خلق شدهایم که این مسئله ما را از حیوانات متمایز میسازد. بنابراین، کسانی که به یَهُوَه ایمان دارند چگونه باید رفتار کنند؟
۱۸ لعن گفتن مردمان به این معنی است که لعنت الهی را از آسمان برای انسانها استدعا کنیم. از آنجایی که ما نبی ملهم از جانب خدا نیستیم و اختیار لعنت کردن کسی را نداریم، چنین سخنی نمایانگر تنفر ما بوده، متبارک خواندن و عبادت خدا را بیفایده مینماید. از این رو، شایسته نیست که «برکت و لعنت» از یک دهان بیرون آید. (لوقا ۶:۲۷، ۲۸؛ رومیان ۱۲:۱۴، ۱۷-۲۱؛ یهودا ۹) چه گناه بزرگی خواهد بود اگر در جلسات آواز خود را به حمد و ستایش خدا برآوریم و بعد، در مورد همایمانانمان بدگویی کنیم! از یک چشمه آب شیرین و شور جاری نمیشود. همانطور که امکان ندارد «درخت انجیر زیتون یا درخت مَو انجیر بار آورد،» چشمهٔ شور نیز نمیتواند آب شیرین را موجود سازد. ما باید سخنان نیکو بگوییم اما اگر همواره سخنان شور و آزارنده از زبانمان جاری باشد، معلوم است که ایرادی روحانی در ما وجود دارد. در صورتی که به این کار عادت کرده باشیم، ضروری است که در دعا از یَهُوَه تمنای یاری کنیم تا بتوانیم این نحو سخن گفتن را خاتمه دهیم.—مزمور ۳۹:۱.
با حکمتی که از بالا است عمل کن
۱۹. چنانچه تحت حکمت آسمانی باشیم چه تأثیری بر دیگران میگذاریم؟
۱۹ برای سخن گفتن و عمل کردن به سبک و روشی که درخور ایمانداران باشد، همهٔ ما نیاز به حکمت داریم. (یعقوب ۳:۱۳-۱۸) اگر ترس توأم با احترام از خدا داشته باشیم، او حکمت یا توانایی استفادهٔ صحیح از معرفت آسمانی را به ما عطا میکند. (امثال ۹:۱۰؛ عبرانیان ۵:۱۴) کلام خدا نحوهٔ ابراز ‹تواضع حکمت› را به ما میآموزد. چنانچه متواضع باشیم، موجب اشاعه و تداوم صلح در جماعت خواهیم شد. (۱قرنتیان ۸:۱، ۲) کسانی که فکر میکنند معلمینِ بزرگِ همایمانان خود هستند و در این باره فخر میفروشند، ‹بضدّ حقیقت مسیحی دروغ میگویند› که خودپسندی ایشان را محکوم میکند. (غلاطیان ۵:۲۶) «حکمت» این اشخاص «دنیوی» است—خاص انسانهای گناهکار و بیگانه با خدا. چنین حکمتی «نفسانی» یا حیوانی و محصول تمایلات جسمانی است. آن حکمت همچنین «شیطانی» است چرا که ارواح شریر مغرور و متکبرند! (۱تیموتاؤس ۳:۶) پس بگذار از روی حکمت و تواضع رفتار کنیم تا جوی ایجاد نشود که در آن ‹امور زشتی› همچون تهمت زدن و تبعیض قائل شدن رونق بگیرد.
۲۰. حکمت آسمانی را چگونه توصیف میکنی؟
۲۰ «آنحکمت که از بالا است اوّل طاهر است» و ما را از لحاظ اخلاقی و روحانی منزه و پاکیزه میگرداند. (۲قرنتیان ۷:۱۱) آن حکمت «صلحآمیز» است و ما را به تعاقب صلح برمیانگیزد. (عبرانیان ۱۲:۱۴) حکمت آسمانی از ما انسانی «ملایم» و معقول میسازد نه شخصی متعصب و سرسخت. (فیلپیان ۴:۵) آن حکمتی که از بالا است «نصیحتپذیر» بوده، مشوق اطاعت از تعالیم الهی و همکاری با سازمان یَهُوَه میباشد. (رومیان ۶:۱۷) همچنین حکمتی که از بالا است ما را تبدیل به انسانهایی میکند رحیم و دلسوز. (یهودا ۲۲، ۲۳) آن حکمت پر از «میوهای نیکو» است و ما را بر آن میدارد که به دیگران توجه نموده، اعمالی موافق با نیکویی، عدالت و حقیقت انجام دهیم. (افسسیان ۵:۹) به عنوان انسانهایی صلحجو، ما از «میوهٔ عدالت» برخورداریم که تحت سلامتی یا اوضاع صلحآمیز رشد و نمو میکند.
۲۱. مطابق یعقوب ۲:۱–۳:۱۸ ایمانمان به خدا باید ما را به انجام چه اعمالی وادارد؟
۲۱ بنابراین، کاملاً بدیهی است که ایمان ما را به عمل وامیدارد. با داشتن ایمان، به انسانهایی منصف، رحیم و فعال در کارهای نیکو مبدل میشویم. ایمان به ما کمک میکند تا بر زبان خود مسلط شویم و با حکمت آسمانی عمل کنیم. اما مسائل دیگری نیز مطرح است که از خواندن این رساله دستگیرمان میشود. یعقوب نصایح دیگری برایمان دارد که ما را یاری میکند به نحوی شایستهٔ اشخاصی که به یَهُوَه ایمان دارند رفتار کنیم.
چگونه پاسخ میدهی؟
◻ چرا تبعیض قائل شدن عملی اشتباه است؟
◻ ایمان و عمل چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
◻ چرا تسلط بر زبان اینقدر مهم است؟
◻ حکمت آسمانی را توصیف کن.