مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
۲-۸ مه
گنجهایی در کلام خدا | ۱سموئیل ۲۷-۲۹
«تدبیر جنگی داوود»
it-۱-E ص ۴۱
اَخیش
در دورانی که داوود از دست شائول فرار میکرد، دو بار به سرزمین اَخیش پادشاه پناه برد. بار اول اَخیش پادشاه فکر کرد که داوود دشمن اوست، اما وقتی که داوود خودش را به دیوانگی زد او را آزاد کرد. (۱سم ۲۱:۱۰-۱۵؛ مز ۳۴؛ ۵۶) بار دوم داوود همراه ۶۰۰ جنگجو و خانوادههایشان به سرزمین پادشاه اَخیش پناه برد و در سرزمین صِقلَغ ساکن شد. طی آن یک سال و چهار ماهی که داوود آنجا بود، اَخیش فکر میکرد که او و مردانش به شهرهای یهودا حمله میکنند و آنجا را غارت میکنند، اما در حقیقت به جِشوریان، جِرزیان و عَمالیقیان حمله میکردند. (۱سم ۲۷:۱-۱۲) اَخیش تا حدّی گمراه شد که داوود را به عنوان محافظ شخصیاش انتخاب کرد. اما فرماندهان فلسطیها اصرار کردند که داوود و مردانش به صقلَغ فرستاده شوند. (۱سم ۲۸:۲؛ ۲۹:۱-۱۱) بعدها زمانی که داوود، پادشاه شد و با جَت جنگ کرد ظاهراً اَخیش کشته نشد و تا دوران پادشاهی سلیمان زندگی کرد.—۱پا ۲:۳۹-۴۱.
شما برادران جوان چگونه میتوانید اعتماد دیگران را جلب کنید؟
۸ مشکل دیگری را که داوود با آن روبرو بود در نظر بگیرید. پس از این که او به عنوان پادشاه مسح شد، باید سالها صبر میکرد تا بتواند بر تخت بنشیند. (۱سمو ۱۶:۱۳؛ ۲سمو ۲:۳، ۴) در آن مدت، چه چیز به داوود کمک کرد که صبورانه منتظر بماند؟ او به جای این که تسلیم دلسردی و ناامیدی شود، بر آنچه از دستش برمیآمد تمرکز کرد. برای مثال، زمانی که او فرار کرده بود و در سرزمین فلسطینیان به سر میبرد، فرصت را غنیمت شمرد و با دشمنان اسرائیل جنگید. به این شکل، او از مرزهای پادشاهی یهودا محافظت کرد.—۱سمو ۲۷:۱-۱۲.
it-۲-E ص ۲۴۵ ¶۶
دروغ
کتاب مقدّس دروغهای بدخواهانه را محکوم کرده است، اما این به این معنی نیست که شخص اطلاعات کامل در اختیار کسانی بگذارد که نباید آن را بدانند. عیسی مسیح در این مورد گفت: «آنچه مقدّس است، به سگها مدهید. همچنین مرواریدهای خود را جلوی خوکها میندازید تا مبادا آن را لگدمال کنند و برگردند و شما را بدرند.» (مت ۷:۶) برای همین عیسی بعضی وقتها به سؤالات مردم جواب مستقیم نمیداد تا بیجهت خود و دیگران را در خطر نیندازد. (مت ۱۵:۱-۶؛ ۲۱:۲۳-۲۷؛ یو ۷:۳-۱۰) ابراهیم، اسحاق، راحاب و اِلیشَع هم به همین دلیل به کسانی که پرستندهٔ یَهُوَه نبودند کل حقیقت را نگفتند.—پی ۱۲:۱۰-۱۹؛ باب ۲۰؛ ۲۶:۱-۱۰؛ یوش ۲:۱-۶؛ یع ۲:۲۵؛ ۲پا ۶:۱۱-۲۳.
گوهرهای روحانی
ب۱۰-E ۱/۱ ص ۲۰ ¶۵-۶
آیا مردگان میتوانند به ما کمک کنند؟
کتاب مقدّس در مورد مردگان میگوید: «او به خاک خود برمیگردد و در همان روز فکرهایش نابود میشود.» (مزمور ۱۴۶:۴، ترجمهٔ قدیم) شائول و سموئیل هر دو میدانستند که خدا مشورت با احضارکنندگان ارواح را منع کرده است. برای همین شائول در گذشته غیبگویان و احضارکنندگان ارواح را از سرزمین اسرائیل بیرون کرده بود.—لاویان ۱۹:۳۱.
اگر سموئیل نبی به صورت روح زنده بود، آیا منطقی است که فرمان خدا را زیر پا بگذارد و با یک احضارکنندهٔ ارواح همکاری کند؟ یَهُوَه دیگر از هیچ طریقی به شائول جواب نمیداد. پس آیا یک احضارکنندهٔ ارواح میتوانست خدا را وادار کند تا از طریق روح سموئیل نبی با شائول صحبت کند؟ به هیچ عنوان! پس میتوان گفت روحی که با شائول صحبت میکرد، یک روح شریر بود که وانمود میکرد سموئیل است.
۹-۱۵ مه
گنجهایی در کلام خدا | ۱سموئیل ۳۰-۳۱
«خود را با کمک یَهُوَه خدایتان تقویت کنید»
از یَهُوَه بترس و شاد باش!
۱۲ ترس از خدا نه تنها داود را از ارتکاب خطا بازداشت بلکه او را تقویت کرد تا در وضعیتی بسیار دشوار عاقلانه عمل کند. داود و مردانش به مدت یک سال و چهار ماه از دست شاؤل در شهر صِقْلَغ در بِلاد فلسطینیان پناه جسته بودند. (۱سموئیل ۲۷:۵-۷) یک بار وقتی مردان در شهر نبودند، عَمالیقیان غارتگر شهر را آتش زدند و تمام زنان، کودکان و گلّه را با خود بردند. وقتی داود و مردانش برگشته، دیدند که چه اتفاقی رخ داده است زارزار بگریستند. ناگهان غم مردان داود به خشم تبدیل شد و خواستند او را سنگسار کنند. با وجود همهٔ این نگرانیها داود ناامید نشد. (امثال ۲۴:۱۰) خداترسی او را برانگیخت تا به یَهُوَه روی آورد و ‹خویشتن را از یَهُوَه تقویت نماید.› داود و مردانش به کمک خدا بر عَمالیقیان غالب آمدند و تمام اموال خود را بازیافتند.—۱سموئیل ۳۰:۱-۲۰.
یَهُوَه ما را برای نجات محفوظ نگه میدارد
۱۴ داود در زندگی بارها با وضعیتهای دشوار مواجه شد. (۱سمو ۳۰:۳-۶) کتاب مقدّس نشان میدهد که خدا از درد و اندوه داود باخبر بود. (مزمور ۳۴:۱۸؛ ۵۶:۸ خوانده شود.) خدا از درد و اندوه ما نیز آگاه است. وقتی که ‹دلشکسته› و ناامید هستیم، یَهُوَه به ما نزدیکتر میشود و دانستن این موضوع باعث تسلّی ماست. داود نیز از این موضوع تسلّی یافت چرا که چنین سرود: «محبت تو مایهٔ شادی و سرور من خواهد بود، زیرا که مصیبت مرا دیدهای و از تنگیهای جانم نیک آگاهی.» (مز ۳۱:۷، ترجمهٔ هزارهٔ نو) ولی یَهُوَه نه تنها از مصیبت ما آگاه است بلکه ما را با تسلّی و تشویق لازم تقویت میکند. یک طریقی که یَهُوَه ما را تسلّی و تشویق میکند، جلسات است.
گوهرهایی روحانی
نکاتی از کتاب اوّل سموئیل
۳۰:۲۳، ۲۴. این تصمیم که بر اساس اعداد ۳۱:۲۷ بود نشان میدهد یَهُوَه برای کسانی که از خواهران و برادران خود در جماعت حمایت میکنند بسیار ارزش قائل است. اما میباید ‹آنچه میکنیم، از دل کنیم به خاطر خداوند نه به خاطر انسان.›—کُولُسیان ۳:۲۳.
۱۶-۲۲ مه
گنجهایی در کلام خدا | ۲سموئیل ۱-۳
«از مرثیهٔ ‹کَمان› چه یاد میگیریم؟»
هر که را بر تو میگمارند احترام دار
۹ آیا داود از ستمی که به او میشد احساس درماندگی میکرد؟ او به یَهُوَه روی آورده، فریاد برآورد: «ظالمان قصد جان من دارند.» (مزمور ۵۴:۳) او آنچه در دل داشت برای یَهُوَه بازگو کرد: «ای خدایم مرا از دشمنانم برهان! . . . زورآوران به ضد من جمع شدهاند، بدون تقصیر من ای خداوند و بدون گناه من. بیقصورِ من میشتابند و خود را آماده میکنند. پس برای ملاقات من بیدار شو و ببین.» (مزمور ۵۹:۱-۴) آیا تا به حال چنین احساسی داشتهای که شخصی بانفوذ بدون آنکه خطایی نسبت به او مرتکب شده باشی، تو را آزار دهد؟ داود همیشه احترام شاؤل را حفظ میکرد. هنگام مرگ شاؤل، به جای آنکه شادی کند مرثیهای از این قرار برای او سرایید: «شاؤل و یوناتان در حیات خویش محبوب نازنین بودند. . . . از عقابها تیزپرتر و از شیران تواناتر بودند. ای دختران اسرائیل برای شاؤل گریه کنید.» (۲سموئیل ۱:۲۳، ۲۴) به راستی که داود نمونهٔ خوبی است از احترام حقیقی برای مسحشدگان یَهُوَه، در حالی که شاؤل به او ستم کرده بود!
خیانت نشانی از ایّام آخر!
۸ در کتاب مقدّس همچنین حکایات بسیاری از اشخاص وفادار ذکر شده است. بگذارید دو نمونه را با هم بررسی کنیم. در اوّل، مردی را در نظر میگیریم که به داود وفاداری خود را ثابت کرد. یوناتان پسر ارشد شاؤلِ پادشاه به احتمال زیاد وارث تخت پادشاهی اسرائیل میشد. ولی یَهُوَه داود را برای پادشاهی انتخاب کرده بود. یوناتان به تصمیم خدا احترام گذاشت و به جای حسادت «دل [او] بر دل داود چسبید،» به طوری که با او پیمان وفاداری بست. او حتی جامه، شمشیر، کمان و کمربند خود را به داود داد که نشان احترامی ملوکانه بود. (۱سمو ۱۸:۱-۴) یوناتان تمام کوشش خود را کرد تا ‹دست داود را تقویت کند.› او حتی در حمایت از داود نزدیک بود جانش را از دست بدهد. یوناتان وفادارانه به داود گفت: «تو بر اسرائیل پادشاه خواهی شد، و من دوّمین تو خواهم بود.» (۱سمو ۲۰:۳۰-۳۴؛ ۲۳:۱۶، ۱۷) جای تعجب نیست که داود به سبب مرگ یوناتان زاری کرد و علاقهاش را به او در مرثیهای نوشت.—۲سمو ۱:۱۷، ۲۶.
گوهرهای روحانی
it-۱-E ص ۳۶۹ ¶۲
برادر
کلمهٔ برادر بعضی وقتها برای کسانی به کار میرود که اهداف و مقصودشان یکی است. برای مثال حیرام، پادشاه صور، سلیمان پادشاه را برادر خود خواند. برادری آنها به خاطر مقام مشابهشان نبود، بلکه به دلیل همکاریشان برای فراهم کردن چوب و مصالح برای ساخت معبد بود. (۱پا ۹:۱۳؛ ۵:۱-۱۲) داوود نوشت: «اینک چه خوش و چه دلپسند است که برادران به یکدلی با هم به سر برند!» این آیه نشان میدهد که صلح و اتحاد مختص روابط خانوادگی نیست بلکه میتواند در هر رابطهای وجود داشته باشد. (مز ۱۳۳:۱) برای مثال، داوود به دلیل محبتی که نسبت به یوناتان داشت، او را برادر خود خواند. (۲سم ۱:۲۶) در کتاب مقدّس کسانی که اهداف و طرز فکر مشابهی دارند برادر خوانده میشوند، حتی اگر اهداف و طرز فکرشان بد باشد.—ام ۱۸:۹.
۲۳-۲۹ مه
گنجهایی در کلام خدا | ۲سموئیل ۴-۶
«چرا باید خداترس باشیم؟»
نکاتی از کتاب دوم سموئیل
۶:۱-۷. نیّت خوب داود برای انتقال صندوق عهد به نتیجه نرسید چرا که با حمل آن بر روی گاری شریعت خدا را زیر پا گذاشت. (خروج ۲۵:۱۳، ۱۴؛ اعداد ۴:۱۵، ۱۹؛ ۷:۷-۹) قصد نیک عُزَّه نیز فرامین خدا را تغییر نداد.
اَعمال یَهُوَه همیشه عادلانه است
۲۰ باید این موضوع را در نظر گرفت که قاعدتاً عُزَّه قوانین مربوط به صندوق عهد را که در شریعت آمده بود، بخوبی میدانست. صندوق عهد مظهر حضور یَهُوَه بود. در شریعت به روشنی آمده بود که شخصی که به او اختیار داده نشده حق لمس کردن آن را ندارد. همچنین صریحاً اخطار داده شده بود که مجازات تجاوز از این قانون مرگ است. (اعداد ۴:۱۸-۲۰؛ ۷:۸۹) در نتیجه انتقال این صندوق مقدّس نباید با بیملاحظگی انجام میگرفت. عُزَّه یک لاوی بود (ولی کاهن نبود) پس قاعدتاً با قوانین آشنایی داشت. به علاوه، سالها قبل از این واقعه صندوق عهد به خانهٔ پدر عُزَّه برای محافظت برده شده بود. (۱سموئیل ۶:۲۰–۷:۱) حدود ۷۰ سال در آنجا بود تا اینکه داود تصمیم به انتقال آن گرفت. از این رو قاعدتاً عُزَّه از کودکی با قوانین مربوط به صندوق عهد آشنا بود.
اَعمال یَهُوَه همیشه عادلانه است
۲۱ همان طور که قبلاً گفته شد یَهُوَه میتواند دل انسانها را ببیند. از آنجا که کلامش عمل عُزَّه را «بیاحترامی» نامیده است، پس احتمالاً یَهُوَه انگیزهای خودخواهانه در او دیده بود. هر چند که در کتاب مقدّس انگیزهٔ عُزَّه به صورت مشخص ذکر نشده است. شاید عُزَّه مردی گستاخ بوده و عادت داشته که از حد خود پا فراتر گذارد. (امثال ۱۱:۲) شاید او به دلیل اینکه جلوی همه میرفت و صندوق عهد را که سالها خانوادهٔ او از آن نگهبانی کرده بودند، هدایت میکرد از خودبزرگبینی و غرور پر شده بود. (امثال ۸:۱۳) آیا عُزَّه تا این حد بیایمان بود که فکر میکرد دست خدا کوتاه است و نمیتواند از صندوق مقدّس که سمبل حضور او بود محافظت کند؟ در هر حال دلیل عمل عُزَّه هر چه که بوده باشد ما میتوانیم اطمینان داشته باشیم که قضاوت یَهُوَه صحیح بوده است. بیشک یَهُوَه در قلب عُزَّه چیزی دیده بود که سبب شد چنین قضاوتی را در مورد او به اجرا گذارد.—امثال ۲۱:۲
گوهرهای روحانی
همیشه مشکلات خود را به یَهُوَه بسپار
داوود به عنوان پادشاه، مجبور بود تا حدی متحمل مسئولیت این رویداد باشد. عکسالعمل او نسبت به این واقعه، نمایانگر این میباشد که ممکن است گاهی اوقات حتی کسانی که از رابطهای خوب با یَهُوَه برخوردارند، در مواقع آزمایش و سختی، از خود واکنشی نادرست نشان دهند. ابتدا، داوود خشمگین شد. سپس ترسید. (۲سموئیل ۶:۸، ۹) رابطهٔ قوی و پراعتماد او با یَهُوَه بشدت تحت آزمایش قرار گرفته بود. در این موقعیت، از قرار معلوم داوود با عدم پیروی از فرامین یَهُوَه، از سپردن بار مشکلات خود به یَهُوَه قصور و کوتاهی کرده بود. آیا گاهی اوقات چنین موقعیتی برای ما نیز پیش میآید؟ آیا احتمالاً گاهی یَهُوَه را برای مشکلاتی که حاصل بیاعتنایی ما به دستورات او میباشد، سرزنش میکنیم؟—امثال ۱۹:۳.
۳۰ مه–۵ ژوئن
گنجهایی در کلام خدا | ۲سموئیل ۷-۸
«یَهُوَه با داوود عهد میبندد»
‹سلطنت تو، تا به ابد پایدار خواهد شد›
یَهُوَه تحت تأثیر خواست قلبی داود قرار گرفت. به دلیل قدردانی و عشق داود به پرستش یَهُوَه، او با داود عهدی بست. یَهُوَه در این عهد متذکر شد که از دودمان سلطنتی داود کسی خواهد برخاست که تا ابد حکومت خواهد کرد. ناتان به داود در خصوص این عهد رسمی چنین گفت: «خانه و سلطنت تو، به حضورت تا به ابد پایدار خواهد شد، و کرسی تو تا به ابد استوار خواهد ماند.» (۱۶) چه کسی وارث این عهد بود که میتوانست تا ابد حکومت کند؟—مزمور ۸۹:۲۰،۲۹،۳۴-۳۶.
‹سلطنت تو، تا به ابد پایدار خواهد شد›
عیسی اهل ناصره یکی از نوادگان داود بود. زمانی که فرشتهای خبر تولّد عیسی را به اطلاع مریم رساند، به او چنین گفت: «خداوند خدا تخت پادشاهی جدّش داود را به او عطا خواهد فرمود. او تا ابد بر خاندان یعقوب سلطنت خواهد کرد و پادشاهیاو را هرگز زوالی نخواهد بود.» (لوقا ۱:۳۲،۳۳، هن) بنابراین عهدی که با داود بسته شده بود در عیسی مسیح به تحقق پیوست. پس میتوان نتیجه گرفت که عیسی از طرف مردم انتخاب نشد بلکه همان طور که خدا وعده داده بود او تا ابد حق پادشاهی داشت. از این رو، باید به یاد داشت که خدا همیشه وعدههای خود را عملی میسازد.—اِشَعْیا ۵۵:۱۰،۱۱.
به پادشاهی خدا ایمانی تزلزلناپذیر داشته باشید
۱۴ به آنچه یَهُوَه به داود، پادشاه اسرائیل باستان وعده داد توجه کنید که عهد داودی است. (۲سموئیل ۷:۱۲، ۱۶ خوانده شود.) یَهُوَه این عهد را با داود هنگامی که در اورشلیم حکمرانی میکرد، بست و به داود قول داد که مسیح از نسل او خواهد آمد. (لو ۱:۳۰-۳۳) بدین شکل، یَهُوَه جزئیات بیشتری در رابطه با دودمان مسیح آشکار ساخت و گفت که تخت پادشاهی خدا «حق [«قانونی،» دج]» مسیح است. (حز ۲۱:۲۵-۲۷) پادشاهی داود ‹تا ابدالآباد ثابت خواهد بود› زیرا عیسی مسیح یعنی «ذریّت [یا نسل داود] . . . تا ابدالآباد و تخت او . . . مثل آفتاب» باقی خواهد بود. (مز ۸۹:۳۴-۳۷) بلی، حکمرانی مسیح هرگز فاسد نخواهد شد و برکات آن جاودانی خواهد بود!
گوهرهای روحانی
it-۲-E ص ۲۰۶ ¶۲
روزهای آخر
پیشگویی بَلعام. قبل از ورود اسرائیلیان به سرزمین موعود، بَلعام نبی به بالاق، پادشاه موآب گفت: ‹بیا تا تو را آگاه سازم که این قوم [اسرائیل] در ایام آینده با قوم تو چه خواهند کرد. ستارهای از یعقوب ظهور خواهد کرد، و عصایی از اسرائیل بر خواهد خاست؛ او شقیقهٔ موآب را خرد خواهد کرد، و پسران شِیث را جملگی سرنگون خواهد نمود.› (اعد ۲۴:۱۴-۱۷) این پیشگویی، اول با داوود پادشاه تحقق یافت؛ او «ستارهای» بود که موآبیان را شکست داد. (۲سم ۸:۲) پس «ایام آینده» با پادشاهی داوود شروع شد. از آنجایی که پادشاهی داوود پیشنمایی از پادشاهی عیسی است، این پیشگویی همچنین به زمانی اشاره میکند که عیسی دشمنانش را شکست میدهد.—اش ۹:۷؛ مز ۲:۸، ۹.
۶-۱۲ ژوئن
گنجهایی در کلام خدا | ۲سموئیل ۹-۱۰
«داوود محبت پایدار نشان داد»
ب۰۶-E ۱۵/۶ ص ۱۴ ¶۶
شما میتوانید شادی واقعی پیدا کنید
داوود نوشت: «خوشا به حال کسی که به فکر بینوایان باشد؛ خداوند او را در روز بلا رهایی خواهد بخشید. خداوند او را محافظت خواهد کرد و زنده نگاه خواهد داشت؛ او در زمین مبارک خواهد بود.» (مزمور ۴۱:۱، ۲) داوود به مِفیبوشِت پسر معلول یوناتان محبت و توجه نشان داد. ما هم میتوانیم از این نمونه سرمشق بگیریم و به کسانی که نیاز به کمک و حمایت دارند محبت نشان بدهیم.—۲سموئیل ۹:۱-۱۳.
نکاتی از کتاب دوّم سموئیل
۹:۱، ۶، ۷. داود به قولی که داده بود عمل کرد. ما نیز باید تمام سعی خود را در عمل کردن به قولی که دادهایم بکنیم.
آنها متحمّل خاری در جسم شدند
۱۰ پس از چندین سال، داود پادشاه از روی محبّت زیادی که به یوناتان داشت به مَفِیبوشَت نیز مهربانی و رحمت نشان داد. داود همهٔ مِلک شاؤل را به او داد و بندهٔ شاؤل، صیبا را گماشت تا از مایملک او نگهداری نماید. داود به مَفِیبوشَت گفت: «تو دائماً بر سفرهٔ من نان خواهی خورد.» (۲سموئیل ۹:۶-۱۰) بدون شک رحمتی که داود به مَفِیبوشَت نشان داد موجب تسلّی وی شده، رنجی را که از نقصعضوش میکشید کم کرد. چه نمونهٔ خوبی! ما نیز باید به کسانی که متحمّل خاری در جسم هستند مهربانی نشان دهیم.
گوهرهای روحانی
it-۱-E ص ۲۶۶
ریش
میان مردم باستان مشرقزمین منجمله اسرائیلیان داشتن ریش نشانهٔ مردانگی بود. خدا به اسرائیلیان فرمان داده بود که خط ریش و گوشههای ریششان را نتراشند. (لا ۱۹:۲۷؛ ۲۱:۵) تراشیدن ریش از رسوم رایج بین بتپرستان بود.
۱۳-۱۹ ژوئن
گنجهایی در کلام خدا | ۲سموئیل ۱۱-۱۲
«نگذارید تمایلات نادرست بر شما تسلّط یابد»
از دامهای شیطان فرار کنید!
۱۰ یَهُوَه شهرت و ثروت زیادی به داوود داده بود و در خیلی از جنگها به او کمک کرده بود. داوود گفت که برکات یَهُوَه «بیش از حدِ شمار است.» (مز ۴۰:۵) اما طمع باعث شد که او همهٔ آن برکات را فراموش کند. داوود دیگر به چیزهایی که داشت قانع نبود. با این که او زنهای زیادی داشت، میخواست با بَتشِبَع زن اوریای حیتّی همبستر شود. داوود با بَتشِبَع زنا کرد و او باردار شد. داوود حتی دستور قتل اوریا را هم داد. (۲سمو ۱۱:۲-۱۵) واقعاً او با خودش چه فکر میکرد؟ آیا نمیدانست که یَهُوَه او را میبیند؟ با این که داوود سالها به یَهُوَه خدمت کرده بود، طمع کرد و نتیجهٔ آن را هم دید. اما او به گناهش اعتراف کرد و توبه کرد. مطمئناً وقتی یَهُوَه داوود را بخشید، او خیلی قدردان بود.—۲سمو ۱۲:۷-۱۳.
با دل و جان تسلیم یَهُوَه باشیم
۱۵ مطابق ترتیبات یَهُوَه، داوود نه تنها سرپرست خانوادهاش بود، بلکه سرپرستی قوم اسرائیل را نیز بر عهده داشت. او به عنوان پادشاه، قدرت و اختیارات زیادی داشت. اما چند بار از اختیاراتش سوءاستفاده کرد و مرتکب خطاهایی جدّی شد. (۲سمو ۱۱:۱۴، ۱۵) با این حال، تأدیب یَهُوَه را پذیرفت و نشان داد که میخواهد مطیع او باشد. او در دعا سفرهٔ دلش را برای یَهُوَه باز کرد و با سعی و تلاش پند یَهُوَه را به گوش گرفت. (مز ۵۱:۱-۴) همچنین بهقدری فروتن بود که علاوه بر پند مردان، پند زنان را نیز میپذیرفت. (۱سمو ۱۹:۱۱، ۱۲؛ ۲۵:۳۲، ۳۳) او از خطاهایش عبرت گرفت و خدمت به یَهُوَه را سرلوحهٔ زندگی خود قرار داد.
وجدان خود را با اصول و قوانین یَهُوَه تربیت کنید
۷ خوشبختانه برای این که خوب را از بد تشخیص دهیم، لازم نیست که شخصاً عواقب تلخ سرپیچی از قوانین یَهُوَه را تجربه کنیم. ما میتوانیم از اشتباهات کسانی که سرگذشتشان در کتاب مقدّس آمده است درس بگیریم. امثال ۱:۵ میگوید: «حکیمان بشنوند و بر آموختههایشان بیفزایند.» زمانی که گزارشات کتاب مقدّس را میخوانیم و بر آنها تعمّق میکنیم، در واقع بهترین آموزش را از یَهُوَه میگیریم. برای مثال، در کلام خدا میخوانیم که وقتی داوود از فرمان یَهُوَه سرپیچی کرد و با بَتْشَبَع زنا کرد، با چه عواقب تلخی روبرو شد. (۲سمو ۱۲:۷-۱۴) در حین خواندن و تعمّق بر این گزارش، میتوانیم از خود بپرسیم: ‹داوود چگونه میتوانست از چنین عواقب بدی جلوگیری کند؟ اگر من در شرایط او بودم چه کار میکردم؟ آیا مانند او مرتکب گناه میشدم یا مانند یوسف از آن موقعیت فرار میکردم؟› (پیدا ۳۹:۱۱-۱۵) اگر همواره به عواقب اسفبار گناه فکر کنیم، بیش از پیش ‹از بدی نفرت خواهیم داشت.›
گوهرهای روحانی
it-۱-E ص ۵۹۰ ¶۱
داوود
یَهُوَه از گناه داوود آگاه بود و آن را آشکار کرد. اگر یَهُوَه اجازه میداد که داوران تحت شریعت موسی داوود و بَتشِبَع را داوری کنند، هر دوی آنها محکوم به مرگ میشدند و بچهای که متولّد نشده بود هم میمرد. (تث ۵:۱۸؛ ۲۲:۲۲) اما یَهُوَه خود آنها را داوری کرد و به داوود رحمت نشان داد، چون با داوود عهد پادشاهی بسته بود، (۲سم ۷:۱۱-۱۶) داوود خودش هم به دیگران رحمت نشان داده بود، (۱سم ۲۴:۴-۷؛ با یع ۲:۱۳ مقایسه شود) و هر دوی آنها از خطایشان توبه کرده بودند. (مز ۵۱:۱-۴) با این حال، یَهُوَه آنها را بدون مجازات نگذاشت. او از طریق ناتان نبی گفت: «اینک من از میان اهل خانهات بدی بر تو خواهم آورد.»—۲سم ۱۲:۱-۱۲.
۲۰-۲۶ ژوئن
گنجهایی در کلام خدا | ۲سموئیل ۱۳-۱۴
«خودخواهی اَمنون باعث فاجعه شد»
it-۱-E ص ۳۲
اَبشالوم
قتل اَمنون. زیبایی تامار خواهر اَبشالوم باعث شد که برادر ناتنیاش اَمنون شیفتهٔ او شود. اَمنون وانمود کرد که مریض است و درخواست کرد که تامار به خانهاش برود تا برای او غذایی درست کند. اما در آنجا به خواهرش تجاوز کرد. بعد از این کار شهوت اَمنون به نفرت تبدیل شد و او تامار را از خانه بیرون کرد. تامار پیراهنش که نشانهٔ باکرگی دختران پادشاه بود را چاک زد و خاکستر بر سر خود ریخت. وقتی اَبشالوم او را دید سریعاً به اَمنون شک کرد. شک او نشان میدهد که از انگیزهٔ بد برادرش باخبر بود. اَبشالوم به خواهرش گفت که چیزی در این مورد نگوید و در خانهٔ او بماند.—۲سم ۱۳:۱-۲۰.
خویشتنداری را در خود پرورش دهید
۱۱ کتاب مقدّس حاوی نمونههای هشداردهندهٔ اشخاصی است که در رابطه با اعمال نامشروع جنسی خویشتندار نبودند. کلام خدا همچنین نشان میدهد که این اعمال چه نتایج تلخی به همراه دارد. اگر شما نیز شرایطی مشابه شرایط کیم دارید، بجاست که بر سرگذشت جوان سادهلوحی که در امثال باب ۷ آمده است، تعمّق کنید. همچنین به سرگذشت اَمنون فکر کنید که اعمالش چه نتایج تلخی داشت. (۲سمو ۱۳:۱، ۲، ۱۰-۱۵، ۲۸-۳۲) والدین میتوانند به فرزندان خود کمک کنند که در مورد روابط عاشقانه، حکمت و خویشتنداری را در خود پرورش دهند. بدین منظور والدین میتوانند در پرستش خانوادگیشان این دو گزارش کتاب مقدّس را با فرزندانشان بررسی کنند.
it-۱-E ص ۳۳ ¶۱
اَبشالوم
دو سال گذشته بود. زمان جشن پشمچینی گوسفندان بود. اَبشالوم داوود پادشاه و همهٔ پسرانش را به یک مهمانی بزرگ در بَعَلحاصور که در ۲۲ کیلومتری شمال شرق اورشلیم قرار داشت، دعوت کرد. وقتی داوود دعوتش را رد کرد، اَبشالوم اصرار کرد که داوود پسر نخستزادهاش اَمنون را به جای خود بفرستد. (ام ۱۰:۱۸) در آن جشن وقتی ‹دل اَمنون از شراب خوش شد› اَبشالوم به خادمانش دستور داد که او را بکشند. سپس پسران دیگر داوود به اورشلیم برگشتند و اَبشالوم به جِشور که در شرق دریای جلیل قرار داشت، فرار کرد؛ جایی که پدربزرگش پادشاه بود. (۲سم ۱۳:۲۳-۳۸) قبلاً ناتان نبی به داوود گفته بود که «شمشیر از خانهٔ تو هرگز دور نخواهد شد» و این رویداد شروع تحقق آن پیشگویی بود.—۲سم ۱۲:۱۰.
گوهرهای روحانی
ب۰۴-E ۲۲/۱۲ ص ۸-۹
زیبایی واقعی چیست؟
یکی از پسران داوود، اَبشالوم، با وجود ظاهر زیبایش شخصیت خیلی بدی داشت. کتاب مقدّس در مورد او میگوید: «در تمام اسرائیل کسی چون اَبشالوم ستوده در خوشسیمایی نبود. از کف پا تا فرق سر، هیچ عیبی در او یافت نمیشد.» (۲سموئیل ۱۴:۲۵) اما غرور و جاهطلبی باعث شد که او بر علیه پدرش سرکشی کند و تخت پادشاهی را از او بگیرد. اَبشالوم حتی با مُتَعِهها یا زنهای صیغهای پدرش همبستر شد. در نتیجه یَهُوَه خشمگین شد و اَبشالوم را به مرگی دردناک محکوم کرد.—۲سموئیل ۱۵:۱۰-۱۴؛ ۱۶:۱۳-۲۲؛ ۱۷:۱۴؛ ۱۸:۹، ۱۵.
مطمئناً شخصیت اَبشالوم برای شما جذاب و گیرا نیست. او مرد خیلی بد و نفرتانگیزی بود. غرور و خیانت او باعث مرگش شد و ظاهر زیبایش نتوانست او را نجات دهد. از طرف دیگر، نمونههای خیلی خوبی در کتاب مقدّس وجود دارد. این افراد هم مهربان بودند و هم حکیم؛ اما کتاب مقدّس چیزی در مورد ظاهرشان نگفته است. این نشان میدهد که زیبایی واقعی به شخصیت و خصوصیات شخص بستگی دارد؛ نه به ظاهر او.
۲۷ ژوئن–۳ ژوئیه
گنجهایی در کلام خدا | ۲سموئیل ۱۵-۱۷
«اَبشالوم از روی غرور سرکشی کرد»
it-۱-E ص ۸۶۰
پیشرو
در مشرقزمین رسم بر این بود که دوندگان پیشاپیش ارابهٔ پادشاه بدوند تا آمدن او را اعلام کنند و تدارکات لازم را ببینند. (۱سم ۸:۱۱) اَبشالوم و اَدونیا پیشاپیش ارابههای خود ۵۰ دونده گذاشتند. آنها با این کار میخواستند جایگاهشان را محکم کنند و شهرت و اعتبارشان را بین مردم بالا ببرند.—۲سم ۱۵:۱؛ ۱پا ۱:۵.
خدای آزادی را خدمت کنید
۵ در کتاب مقدّس شخصیتهایی نام برده شده است که تأثیری بد بر دیگران گذاشتند. یکی از آنان اَبْشالُوم پسر داود پادشاه بود. اَبْشالُوم مردی بسیار نیکو منظر بود. متأسفانه به مرور زمان مانند شیطان جاهطلبی را در دلش پروراند و بر تخت سلطنت پدرش طمع ورزید، سلطنتی که حق او نبود. اَبْشالُوم برای تصاحب تخت پادشاهی دست به حیله زد. او تظاهر کرد که عمیقاً به اسرائیلیان توجه دارد و زیرکانه ادعا نمود که دستگاه قضایی پادشاه به فکر آنان نیست. اَبْشالُوم خود را شخصی خیرخواه جلوه داد و شدیداً از پدرش بدگویی کرد، درست مانند عمل شیطان در باغ عدن.—۲سمو ۱۵:۱-۵.
it-۱-E ص ۱۰۸۳-۱۰۸۴
حِبرون
چند سال بعد اَبشالوم به حِبرون برگشت و علیه پدرش داوود شروع به سرکشی کرد. (۲سم ۱۵:۷-۱۰) احتمالاً دلیلی که اَبشالوم این شهر را برای شروع سرکشی انتخاب کرد، این بود که این شهر در گذشته پایتخت یهودا و همین طور محل تولّدش بود. سالها بعد نوهٔ داوود، رِحُبعام پادشاه، شهر حِبرون را بازسازی کرد. (۲تو ۱۱:۵-۱۰) بعد از تصرّف یهودا به دست بابلیان و برگشت اسرائیلیان از اسارت، بعضی از آنها در حِبرون (قَریهاَربَع) ساکن شدند.—نح ۱۱:۲۵.
گوهرهای روحانی
آیا اطلاعاتی صحیح و موثق در دست دارید؟
۱۱ امروزه نیز ممکن است اطلاعات ناقصی دربارهٔ هر یک از ما پخش شود و به این سبب مورد بیعدالتی قرار گیریم. بیایید نمونهٔ داوود پادشاه و مِفیبوشِت را در این باره بررسی کنیم. داوود با سخاوت و مهربانی، تمام املاک شائول را به نوهٔ او مِفیبوشِت بخشید. (۲سمو ۹:۶، ۷) اما داوود بعدها اخبار منفیای دربارهٔ مِفیبوشِت شنید. او بدون این که از صحّت و درستی آن اخبار اطمینان یابد، تمام املاک مِفیبوشِت را از او گرفت. (۲سمو ۱۶:۱-۴) داوود پس از این که با مِفیبوشِت صحبت کرد، به اشتباه خود پی برد. به همین دلیل، بخشی از آن املاک را دوباره به مِفیبوشِت داد. (۲سمو ۱۹:۲۴-۲۹) اگر داوود پیش از تصمیم عجولانهاش، از صحّت و درستی آن اخبار منفی اطمینان مییافت، مِفیبوشِت هرگز مورد بیعدالتی قرار نمیگرفت.