اِشَعْیا
۴۴ «حالا ای خادم من یعقوب،
ای برگزیدهٔ من اسرائیل، گوش بده!
‹ای خادم من یعقوب،
ای برگزیدهٔ من یِشورون،* نترس!
روحم را بر نسل* تو خواهم ریخت،
و فرزندان و نوادگانت را از برکتهایم سیراب خواهم کرد.
۴ آنها مثل سبزههای چمنزار،
و مثل درختان صنوبر کنار نهرها شکوفا خواهند شد.
۵ یکی خواهد گفت: «من متعلّق به یَهُوَه هستم.»
دیگری لقب «یعقوب» را برای خودش انتخاب خواهد کرد.
یکی هم روی دستش خواهد نوشت: «متعلّق به یَهُوَه،»
و اسم اسرائیل را روی خودش خواهد گذاشت.›
‹من اول و آخر هستم.
به جز من خدای دیگری نیست.
۷ چه کسی مثل من است؟
اگر کسی هست، بگذارید ادعایش را مطرح کند و درستی حرفش را به من ثابت کند!
بگذارید او هم مثل من چیزهایی را که در آیندهٔ نزدیک و دور اتفاق میافتند، پیشگویی کند؛
همان طور که من از زمانهای قدیم این کار را کردهام،
یعنی از زمانی که این قوم را به وجود آوردم.
۸ ای قوم من، وحشت نکنید،
و نگذارید ترس شما را فلج کند!
مگر من همه چیز را از قبل به تکتک شما نگفتم و اعلام نکردم؟
شما شاهدان من هستید.
آیا خدایی به جز من هست؟
نه! من صخرهٔ دیگری و خدای دیگری را نمیشناسم.›»
۹ همهٔ کسانی که بت میسازند، آدمهای بیارزشی هستند،
و بتهایی که برایشان عزیز هستند، هیچ فایدهای به آنها نمیرسانند.
آن بتها نه چیزی میبینند و نه چیزی میشنوند و نمیتوانند هیچ شهادتی بدهند.
برای همین سازندگان آنها شرمنده و سرافکنده خواهند شد.
۱۰ کدام آدم عاقلی خدایی به شکل بت فلزی میسازد؟
بتی که نمیتواند هیچ فایدهای به او برساند!
۱۱ همهٔ همدستان او شرمنده و سرافکنده خواهند شد!
سازندگان بتها انسانهای فانی هستند.
بگذارید همهٔ آنها جمع شوند و از خودشان دفاع کنند.
همهٔ آنها با هم به وحشت خواهند افتاد و شرمسار خواهند شد.
۱۲ آهنگر با ابزارش آهن را روی زغالهای گداخته نرم میکند،
و با چکش به آن شکل میدهد،
و با بازوی قویاش آن را میسازد.
اما بعد گرسنه میشود و ضعف میکند؛
به آب لب نمیزند و خسته میشود.
۱۳ نجّار با ریسمان اندازهگیری چوب را اندازه میگیرد،
و با گچ قرمز روی آن الگویی میکشد.
او با رنده روی چوب کار میکند و با پَرگار رویش علامت میگذارد.
بعد بتی به شکل یک انسان با همهٔ زیباییهایش میسازد،
و آن را در خانهاش* میگذارد.
۱۴ کسی را در نظر بگیرید که کارش قطع کردن درختان سِدر است.
او شاید درخت بلوط را انتخاب کند،
و بگذارد در میان درختان جنگل رشد کند و تنومند شود.
او همین طور درخت برگبو میکارد و باران باعث رشد آن میشود.
۱۵ بعد شاید کسی از آن چوبها به عنوان هیزم استفاده کند.
او مقداری از هیزم را برای گرم کردن خودش به کار میبرد،
و مقداری را برای پختن نان.
او همین طور با آن چوبها خدایی میسازد و آن را پرستش میکند؛
او بتی میسازد و جلوی آن سجده میکند.
۱۶ او با نصف آن چوبها آتش درست میکند تا گوشت را روی آن کباب کند.
بعد غذایش را میخورد و سیر میشود.
همین طور خودش را کنار آتش گرم میکند و به آتش نگاه میکند و میگوید:
«بهبه! چه گرم و لذّتبخش است!»
۱۷ او با بقیهٔ چوبها خدایی به شکل یک بت برای خودش میسازد.
بعد جلوی آن سجده میکند و آن را میپرستد.
او به بتش دعا میکند و میگوید:
«نجاتم بده! چون تو خدای من هستی!»
۱۸ چنین افرادی فهم و شعور ندارند و هیچ چیز نمیفهمند،
چون چشمهایشان بسته است و نمیتوانند ببینند؛
چشم دلشان هم بسته است و نمیتوانند درک کنند.
۱۹ هیچ کدام از این نادانان درک و فهم ندارند،
و در دل خود نمیگویند:
«من با نصف آن چوبها آتش درست کردم،
و روی زغالهایش نان پختم و کباب درست کردم.
پس آیا درست است که با بقیهٔ آنها چیزی نفرتانگیز درست کنم؟
آیا درست است که تکه چوبی از یک درخت را بپرستم؟»
۲۰ او مثل کسی است که خاکستر میخورد!
دل فریبخوردهٔ او گمراهش میکند،
طوری که نمیتواند خودش را از آن وضعیت نجات دهد.
او به خودش نمیگوید: «چیزی که در دست دارم، بتی بیارزش* است.»
۲۱ «ای یعقوب، ای اسرائیل، اینها را به یاد داشته باش!
تو خادم و بندهٔ من هستی.
ای اسرائیل، من تو را به وجود آوردم،
و هیچ وقت فراموشت نمیکنم.
۲۲ من خطاهایت را محو خواهم کرد و با ابری آنها را خواهم پوشاند؛
گناهانت را با ابری غلیظ خواهم پوشاند.
به طرف من برگرد، چون من روزی تو را از اسارت نجات خواهم داد.*
۲۳ ای آسمانها، از شادی فریاد بزنید،
چون یَهُوَه دست به کار شده است!
ای اعماق زمین، سرود پیروزی بخوانید!
ای کوهها، ای جنگلها،
و ای تمام درختان جنگلها، سرود شادی بخوانید،
چون یَهُوَه یعقوب و اسرائیل را نجات داده،*
و با این کار شکوه و جلالش را آشکار کرده است!»
«من یَهُوَه هستم. من همه چیز را آفریدم.
من بهتنهایی آسمانها را مثل یک پارچه پهن کردم،
و زمین را به وجود آوردم.
آن موقع چه کسی با من بود؟
۲۵ من حرفهای پیامبران دروغین* را باطل میکنم،
و غیبگویان را وادار میکنم که احمقانه عمل کنند.
من حکیمان را گیج و سردرگم میکنم،
و نشان میدهم که دانش و حکمت آنها حماقت است.
۲۶ من گفتههای بندگانم را به واقعیت تبدیل میکنم،
و پیشگوییهای پیامبرانم را کاملاً به تحقق میرسانم.
من در رابطه با اورشلیم میگویم،
‹روزی خرابههای آن شهر را آباد میکنم و مردم دوباره در آن ساکن میشوند،›
و دربارهٔ شهرهای یهودا میگویم، ‹آنها روزی بازسازی میشوند.›
۲۷ من به آبهای عمیق خواهم گفت: ‹تبخیر شوید!
من رودخانههایت را خشک خواهم کرد!›
۲۸ من همان خدایی هستم که دربارهٔ کوروش میگوید: ‹او شبان برگزیدهٔ من است،
و خواست مرا کاملاً انجام خواهد داد.›
خواست من این است که اورشلیم روزی بازسازی شود،
و پایههای معبد اورشلیم دوباره گذاشته شود.»